دانلود پایان نامه - پروژه

عیوب مختص زنان :

paya paya | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

بند سوم : عیوب مختص زنان :

 

مطابق ماده‏ی ۱۱۲۳ ق.م، عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود :۱- قرن ۲- جذام ۳- برص ۴- افضاء ۵- زمین گیری۶- نابینایی از هر دو چشم، در ذیل به توضیح مختصر هر یک از عیوب پرداخته می‏شود.

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

۱- قَرَن :

 

قَرن، به معنای استخوان یا گوشت زایدی است در دهانه آلت تناسلی زن و مانع عمل نزدیکی می شود(رَتق و عَفل نیز تقریباً به همین معنی و دارای همین حکم است) (مهر پور، ۱۳۷۹: ۱۲۱).گاهی ممکن است آن زائده از گوشت باشد که در این صورت آن را عَفل می‏گویند. برخی از صاحب نظران معتقدند که:اولاً) قرن ممکن است اقسام مختلف داشته باشد و با این حال همه انواع آن عیب محسوب می شود.ثانیاً) لازم نیست که عیب مزبور به حدی باشد که مانع مقاربت گردد بلکه ظاهر شدن این عیب از آنجا که موجب تنفر است، عیب محسوب و موجب خیار می‏باشد. قانون مدنی تعریف خاصی از قرن ننموده است و شرط(مانع از مقاربت باشد) را نیز معتبر ندانسته است (ابن منظور، ۱۴۰۶ ه.ق: ۳۲۵).

 

 

۲- جذام:

 

جذام، در لغت به معنی قطع است، این مرض چون موجب ریزش و قطع گوشت از بدن مریض می‏شود، به این نام خوانده شده است. جذام، مرض مسری است که در زبان عامیانه، خوره، نامیده می‏شود(کاتوزیان۴۱۳۷۹ : ۲۰۶).وجود جذام در زن قبل از ازدواج و بدون اطلاع مرد هنگام عقد، به او حق استفاده از فسخ را می‏دهد با وجود اینکه امروزه معالجات برای جذام وجود دارد و از خطر آن کاسته شده است ولی صرف مبتلا بودن زن، صرف نظر از اینکه بیمار قابل معالجه باشد یا نباشد، موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود(مدنی،۱۳۸۷: ۵۹).

 

۳-بَرَص:

 

بَرَص، نوعی بیماری پوستی است که خارش فوق العاده دارد و قسمتهایی از بدن زن را در بر می‏گیرد، که گاه موجب غلبه سفیدی،یا سیاهی ، بر بخشی از پوست پیکر آدمی است(جعفریلنگرودی،۱۳۷۶: ۱۱).ممکن است این وضعیت در تمام بدن زن باشد یا قسمتی ازبدن، در هر حال، وجود برص به هنگام عقددر زن موجب حق فسخ برای مرد است.

 

۴- افضاء:

 

افضاء، عبارت است از یکی شدن مجرای بول و غایط یا یکی شدن مجرای حیض و بول، که دراثر پارگی به وجود می‏آید(علامه حلی، ۱۳۷۸: ۱۷۷).این عیب ممکن است از جماع یا غیر جماع پدید آید. البته این عیب باید در هنگام عقد موجود باشد. برخی معتقدند که حق فسخ برای جلوگیری از ضرر مرد است، پس اگر به وسیله عمل جراحی یا به وسیله درمانی دیگراین عیوب از بین برود، حق فسخ نیز مبنای حقوقی خود را از دست می‏دهد و ساقط می‏شود( کاتوزیان، ۱۳۷۹: ۲۰۷). در مقابل برخی بر این باورند( امامی، ۱۳۷۱: ۴۶۸). چنانچه پارگی مزبور بعد از عقد به وسیله عمل جراحیبرطرف گردد حق فسخ ساقط نمی‏گردد، زیرا حق مزبور در اثر عقد برای شوهر حاصل شده است و به دلیل تردید در بقاء آن پس از عمل جراحی، آن حق فسخ استصحاب می‏گردد. نظر به حفظ خانواده و لزوم محدودیت موارد فسخ نکاح، نظر اوّل منطقی تر می‏باشد و باید قائل بود که در صورت رفع عیوب موجب خیار در هر یک از زوجین، طرف مقابل حق فسخ نخواهد داشت زیرا خیار، مبنای خود را از دست می‏دهد. در این زمینه در صفحات بعدی، توضیحات بیشتر داده می‏شود.

 

 

 

۵- زمین گیری:

 

مطابق بند ۵ ماده ۱۲۳۰ قانون مدنی زمین گیری، موجب فسخ است. زمین گیرییا به اصطلاح فقها اقعاد، از جمله عیوب موجب فسخ است. زمین گیری حالتی است که بر اثر بیماری‏های مختلف عارض می‏شود و از انسان قدرت نشست و بر خاست سلب می‏شود( شریف، ۱۳۷۷ :۱۱۱). لنگی، مادامی که به حد مطلق نرسد موجب حق فسخ نیست(یثربی قمی، ۱۳۸۷: ۱۴۲). اما برخیفقها، لنگی‏ را هر چند که به حد زمین گیری نرسیده باشد، موجب فسخ می‏دانند( موسوی خمینی، ۱۳۸۵: ۸۶).

 

۶– نابینایی از هر دو چشم:

  • paya paya

پایان نامه : بررسی احکام خیار عیب در عقد

paya paya | جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۱ ب.ظ | ۰ نظر

بررسی احکام خیار عیب در عقد

 

اجاره و نکاح

 

 

 

 

 

 

 

در ذیل، به بررسی احکام خیار عیب در عقد نکاح و اجاره و همچنین شرایط ایجاد خیار در ایندو عقد و آثار آن می‏پردازیم.

 

مبحث اول: احکام خیار عیب در عقد نکاح

 

در این مبحث، احکام خیار عیب در عقدنکاح و تاثیر عیب در نکاح را مورد بررسی قرار خواهیم داد.قبل از ورود به احکام خیار عیب در نکاح، لازم است به صورت مختصر، شباهتها و تفاتهای فسخ وطلاق را بیان کنیم.

 

قانونگذار مدنی، طلاق و فسخ نکاح را جزء موارد انحلال نکاح در کنار هم آورده است.فسخ، عبارت است از پایان بخشیدن به هستی حقوقی قرارداد به وسیله اراده یکی از دو طرف یا شخص ثالث(شهیدی، ۱۳۷۷: ۱۱۴). البته باید توجه داشت که در عقد نکاح، حق فسخ فقط مخصوص طرفین است و طلاق،یک تاسیس حقوقی برای پایان بخشیدن به زندگی مشترک در نکاح دائم است. بین طلاق و فسخ نکاح، شباهتهای زیر وجود دارد:

 

۱- طلاق و فسخ نکاح، هر دو عمل حقوقییک جانبه(ایقاع) هستند و هر دو از زمان اعلام وقوع از جانب زوج یا زوجه، عقد نکاح را منحل می‏ نمایند( مدنی، ۱۳۸۷: ۳۷).

 

۲- طلاق و فسخ نکاح، نسبت به گذشته تاثیر ندارند و به رابطه زناشویی از تاریخ وقوع فسخیا طلاق خاتمه می‏دهند.

 

۳- از لحاظ عده نیز فسخ نکاح مانند طلاق است، یعنی مدت عده حسب مورد سه طهر، سه ماه، یا وضع حمل می‏باشد(ماده ۱۱۵۲ ق.م به بعد).

 

 

۴- طبق ماده۴۹ قانون حمایت خانواده مصوب۱۳۹۱، عدم ثبت طلاق و فسخ نکاح، مستوجب مجازات است« چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح اقدام یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خودداری یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه به پرداخت جزای نقدی درجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم می‏شود. این مجازات در مورد مردی که از ثبت انفساخ نکاح و اعلام بطلان نکاح یا طلاق استنکاف کند نیز مقرر است».

 

با وجود این،بین طلاق و فسخ نکاح، تفاوتهایی به شرح زیر وجود دارد:

 

۱- طلاق ایقاعی تشریفاتی است، چرا که قانونگذار شرایط خاصی را برایطلاق در نظر گرفته است از جمله اینکه زن در طهر غیر مواقعه باشد، طلاق به صیغه مخصوص و در حضور دو شاهد عادل واقع شود. اما فسخ نکاح نیاز به چنین تشریفاتی ندارد.

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

۲- حق فسخ نکاح،منحصر به مرد نیست و زن در مورد مصرح در قانون، می‏تواند نکاح را فسخ کند در حالی که در حقوقایران، طلاق اصولاً به وسیله شوهر یا به نمایندگی از او واقع می‏شود.

 

۳- طلاق مخصوص نکاح دائم است ولی موارد فسخ در نکاح دائم و منقطع یکسان، است ( ماده ۱۱۵۲و ۱۱۵۳ ق.م).

 

۴- هرگاه نکاح قبل از نزدیکی فسخ شود، جز در موردعَنن، زن حق طلب مهر ندارد. اما در طلاق قبل از نزدیکی، زن مالک نصف مهر یا مهرالمتعه خواهد بود(نظری،۱۳۸۰: ۳-۲).

 

۵- طلاق حق است، که زوج به محض وقوع عقد نکاح صاحب آن حق می شود، اما فسخ امری عارضی است که بر نکاح وارد می‏شود و مانع از بقای آن می‏گردد و عقد لازم را قابل فسخ می‏گرداند( ابو زهره، ۱۳۶۹ ه.ق: ۲۲۷).

 

۶- در طلاق رجعی، در ایام عده برای مرد حق رجوع وجود دارد ولی در فسخ نکاح، رجوع مطرح نیستو انحلال نکاح و جدایی به طور کامل اتفاق می‏افتد.

 

۷- سبق سه طلاق متوالی، موجب حرمت زن بر مرد می‏گردد تا اینکه ازدواجبا محلل این امکان را برای ازدواج مجدد شوهر سابق فراهم آورد و تکرار نه بار طلاق، موجب حرمت ابدی است. ولی فسخ نکاح، موجب حرمت نمی‏گردد(دیانی، ۱۳۷۹: ۱۴۵).

 

 

 

 

 

گفتار اول: شرایط ایجاد خیار عیب در عقد نکاح

 

قانونگذار در ماده ۳۹۶ قانون مدنی ده نوع خیار بر شمرده است، ولی در عقد نکاح، به لحاظ جنبه اجتماعی و ارتباط این عقد با نظم عمومی، تنها خیارتدلیس، تخلف از وصف و خیار عیب، جاری می‏گردد. توسل به هر یک از این خیارات شرایطی دارد، اما از آنجا که موضوع بحث در این تحقیق خیار عیب است، تنها شرایط ایجاد خیار عیب مورد بحث قرار می‏گیرد.در ماده ۴۲۳ قانون مدنی مقرر شده است:« خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت می شود که عیبمخفی و موجود در حین عقد باشد.» همچنین در ماده ۴۲۴ این قانون بیان شده است :« عیب وقتی مخفی محسوب است که مشتری در زمان بیع عالم به آن نبوده است، اعم از اینکه این عدم علم ناشی از آن باشد که عیب واقعاً مستور بوده است یا اینکه ظاهر بوده، ولی مشتریملتفت آن نشده است». مطابق قواعد عمومی معاملات و وفق ماده ۴۲۶ قانون مدنی«تشخیص عیب بر حسب عرف و عادت می‏شود، بنابراین ممکن است بر حسب ازمنه و امکنه مختلف شود». در خصوص قراردادها، قانونگذار مطابق این ماده، تعیین عیب را به عهده عرف واگذار کرده است اما از آنجا که تشخیص عرف به آسانی امکان ندارد و قواعد عرفی نیز مانند قانون، روشن و منضبط نیست، بیشتر این قواعد جنبه محلی داشته و رسوم و سلیقه هر گروه در چگونگی آن موثر است(کاتوزیان، ۱۳۸۲: ۲۷۹).

 

قانونگذار در مواد ۱۱۲۴،۱۱۲۳،۱۱۲۱، قانون مدنی، عیوب موجب فسخ نکاح را برشمرده است. ماده۱۱۲۱ بیان می‏کند:«جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب فسخ است». ماده۱۱۲۳ مقرر می‏دارد:«عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ مرد خواهد بود: ۱- قرن ۲- جذام ۳- برص ۴- افضاء ۵- زمین گیری ۶- نابینایی از هر دو چشم ». ماده۱۱۲۴ نیز بیان می‏دارد:« عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حال عقد وجود داشته باشد». باتوجه به اینکه عیوب موجب فسخ نکاح توسط قانونگذار احصاء شده است، اینگونه استنباط می‏شود که مقررات قانون مدنی در خصوص فسخ نکاح جنبه امری داشته وعرف را در این میان راهی نیست، یعنی افراد نمی‏توانند با توافق و تراضی بر این عیوب بیافزایند.با توجه به ماده ۱۱۲۶ قانون مدنی که مقرر نموده :« هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکور در طرف دیگر بوده، بعد از عقد حق فسخ نخواهند داشت». شرایط ایجاد خیار عیب در عقد نکاح به شرح زیر می‏باشد:

  • paya paya

مثلث عشق آر . جی . استنبرگ

 

طبق نظریه سه وجهی عشق استنبرگ ؛ [۱] عشق و روابط صمیمانه سه عنصر فعال دارد :

 

تعهد [۲] ( بعد شناختی عشق )  – صمیمیت [۳] ( بعد عاطفی – هیجانی عشق ) – شهوت وهوس [۴] ( بعد انگیزشی عشق )

 

عشق و علاقه به انواع مختلف تقسیم می‌شود که به توصیف آن می پردازیم :

 

 

 

 

 

 

 

  • علاقه مندی / تمایل [۵] ؛ مستلزم صمیمیمت است اما تعهد یا شهوت در آن وجود ندارد .
  • دلباختگی / شیفتگی [۶] ؛ عاشق شدن در اولین نگاه است . در این نوع عشق ، شهوت وجود دارد ولی روابط آنقدر عمیق نمی شود که در آن صمیمیت و تعهد ایجاد شود .
  • عشق تهی [۷] ؛ در روابط کسل کننده ای وجود دارد که زوجین بی حوصله یا صرفاٌ به علت نداشتن اعتقاد به طلاق در کنار هم می مانند . در این نوع عشق ،‌تعهد بدون صمیمیت و هوس است .
  • عش رمانتیک [۸] / خیالی :‌ این عشق ترکیبی از میل ( هوس ) و صمیمیت است و رابطه ای عمیق بدون تعهد را شکل می‌دهد .
  • عشق احمقانه [۹] ؛ عشق ابلهانه ، عشق هالیوودی است . زن و مرد دیوانه وار عاشق همدیگر می‌شوند و بدون شناخت واقعی از یکدیگر ازدواج می‌کنند .
  • عشق رفات گونه [۱۰] ؛ این عشق رابطه ای دوستانه و طولانی مدت است . عشق رفاقت گونه ، عشق افلاطونی یا زناشویی صمیمانه بدون میل جنسی است . صمیمیمت و محبت توام با تعهد ولی بدون شهوت است .
  • عشق کامل [۱۱] ؛ رابطه ای ایده آل شامل صمیمیت ، شهوت و تعهد است . ( استنبرگ ، ۱۹۸۶ ، به نقل از محمدخانی )

عشق  / اریک فروم[۱۲]

 

عشق نیروی فعال بشری است ، ‌نیرویی که موانع بین انسانها را می شکند و آدمیان را با یکدیگر پیوند می‌دهد .

 

عشق در درجه اول نثار کردن است نه گرفتن . عشق دارای انواع مختلفی است :

 

 

 

 

 

  • عشق به خدا / عشق دینی یا عشق به خدا یعنی رسیدن به وصل به منظور غلبه بر جدایی خالق .
  • عشق به خود / باید خود را به اندازه دیگران دوست بداریم . کسی که فقط بتواند دیگران را دوست بدارد ،‌اصلاٌ معنی عشق را نفهمیده است .
  • عشق مادرانه / قبول بدون قید و شرط زندگی کودک و احتیاجات اوست .
  • عشق برادرانه / این عشق همان احساس مسئولیت ، احترام و دلسوزی و شناختن همه انسانها و آرزوی بهتر کردن زندگی دیگران است .
  • عشق جنسی / این عشق فریبکارترین نوع عشق است که میل فراوان به آمیزش کامل به منظور حصول وصل است . ( فروم ، به نقل از سلطانی ۱۳۷۳ )

عشق یعنی ظهور خدا و نیرمندترین قدرت مغناطیسی موجود در عالم ، عشق پاک فارغ از خویشتن است که بی نیاز از هر گونه طلب و انتظار – همجنس و همسنگ خود را به سوی خود می کشاند . ( ساکاول شین ، ۱۹۲۵ ، خوشدل )

 

همراهی

 

به یکدیگر مهر بورزید ، اما از مهر بند مسازید .

 

با هم بخوانید و شادی کنید ، ولی یکدیگر را تنها بگذارید ،

 

در کنار یکدیگر بایستید اما نه تنگاتنگ ، زیرا که ستون های معبد دور از هم ایستاده اند و درخت بلوط و درخت سرو در سایه یکدیگر نمی بالند . ( جبران ، الهی قمشه ای ، ۱۳۸۲ )

 

ازدواج به مفهوم تشکیل خانواده ، پیوندی است که میان دو موجود بیولوژیک ، صاحب اندیشه و دارای سلایق و صفات روانی و شخصیتی متفاوت رخ می‌دهد و بطور قطع این تفاوتها می‌تواند به بروز تعارض و اختلافات به عنوان امری طبیعی و اجتناب ناپذیر بیانجامد . در حقیقت می توان گفت :‌ هنگامی که نیازهای فیزیولوژیک ، نیاز به امنیت ( روانی – اجتماعی و اقتصادی ) ، نیاز به محبت ، نیاز به احترام متقابل و خودشکوفایی در فرایند ازدواج به نحو طبیعی و مطلوب برآورده نگردد ، روابط بین زن و شوهر دچار تغییر و دستخوش تعارض خواهد شد .

 

یکی از مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی ، سوء تفاهم است . به اعتقاد وی تفاوت در نحوه نگرش افراد ، باعث بروز اختلافات و پی آمدهای ناشی از آن می‌شود . وی می گوید : « آنچه گفته می‌شود ، با آنچه شنیده می شود ، گاه کاملاٌ متفاوت است » .

 

نگرشهای سبک زندگی

 

چهار نوع سبک زندگی اساسی را معرفی می کنیم .

 

تیپ سلطه گر / ریاستی ۱

 

این افراد نگرشی سلطه گر یا حاکم به دنیای خارج دارند . آنها بدون توجه به دیگران و بدون علاقه به آسایش آنها رفتار می‌کنند . افرادی که جسور ، پرخاشگر و فعال بوده و علاقه یا آگاهی اجتماعی اندکی دارند ، از نوع ریاستی هستند .

 

تیپ گیرنده ۲

 

افرادی که دارای این نوع نگرش سبک زندگی هستند با دنیای خارج بصورت انگلی ارتباط برقرار می‌کنند و برای ارضاء اغلب نیازهای خود به دیگران متکی اند . علاقه اصلی آنها در زندگی این است که تا حد امکان از دیگران بگیرند . این تیپ که از همه رایجتر است .

 

 

تیپ اجتنابی ۱

 

این گونه افراد نه علاقه اجتماعی و نه فعالیت کافی برای سهیم شدن در زندگی به هر نوعی که باشد را ندارد . ترس از شکست خوردن در آنها بیش از میل به پیروزی است و زندگی آنها را می توان با رفتارهای بیهوده اجتماعی برای فرار از وظایف آن مشخص کرد . به عبارتی هدف آنها دوری گزیدن از تمام مشکلات زندگی است .

 

تیپ سودمند اجتماعی ۲

 

این نوع سبک زندگی ، نمایانگر سلامت روانی است . چنین شخصی هم علاقه اجتماعی زیاد و هم سطح بالای فعالیت را از خود نشان می‌دهد . از نظر جهت گیری اجتماعی تمایل دارد تا برای فرا گرفتن وظایف زندگی با دیگران همکاری کند ، در حالی که همزمان به ارضای نیازهای خود و همین طور دیگران کمک می‌کند . این افراد به سه وظیفه عمده زندگی یعنی ؛ حرفه ، دوستی و عشق و ازدواج به دید مسائل اجتماعی نظر می‌کند و اعتقاد داردکه حل مشکلات اجتماعی نیاز به همکاری ، شهامت شخصی و میل به سهیم شدن در آسایش دیگران دارد .

 

شکل گیری سبک زندگی

 

در بدو تولد خود همچنانکه شدنی ها و ناشدنی ها را برای خود حلاجی کرده و به حافظه می سپردیم ، « طرح زندگی » خود را پدید آوردیم و این طرح به اساس سبک و روش زندگی منحصر به فرد ما تبدیل شد .

 

الف ) صحنه خانوادگی / فضای خانوادگی

 

مانند سایه ای خستگی ناپذیر فضای خانوادگی شما تا آخر عمر همراه شما می آیند . در خانواده نکات ظریف و دقیق یا حالات مخصوص بسیای وجود دارد که می توان آ» را « فضای خانواده » نامید . فضای خانواده در شکل گیری خاطرات ،‌شخصیت و نهایتاٌ سبک زندگی شما تأثیر دارد .

 

فضاهای خانوادگی متعددی وجود دارند : ‌به عنوان مثال :

 

در فضای خانوادگی مسامحه کار و بی مبالات ، والدین آنچنان درگیر مشکلات یا علایق خود هستند که دیگر وقتی برای فرزندانشان ندارند و نسبت به نیازهای فرزندانشان نه تنها آگاهی ندارند بلکه علاقه ای هم نشان نمی دهند .

 

ب ) ترتیب تولد

 

فضای خانوادگی به تنهایی در شکل گیری شخصیت کودک نقشی ندارد . برداشت کودک از خانواده اش و درک و فهم او از چگونگی جایگاهش در فضای خانواده تأثیر نیرومندی در شکل گیری شخصیت او دارد و این عوامل به ترتیب تولد کودک یعنی شاخه مخصوص او در درخت خانواده بستگی دارد .

 

ترتیب ورودی فرد در آغوش خانواده ، تاثیر نیرومندی بر شخصیت امروزی وی دارد .

 

آرامش / فواید آرامش :

 

قویترین و مؤثرترین روش درمانی عارضه های روانی – تنی ، ریلاکس یا آرامش معرفی شده است .

 

ریلاکس و آرامش ، انسان را از هر گونه خطر جسمی و روحی در امان نگه می دارد و همچنین فنون آرامش و ریلاکس با ایجاد تن و روان سالم ، شخصیت را نیز بهبود می بخشد و در روابط خانوادگی و اجتماعی و رشد فرهنگ تأثیر مثبتی می گذارد و در نهایت در شخص ، ایجاد هدف می کند .

 

 

در نهایت ؛ آرامش ، هم پیشگیری از دردها و بهبود دردهای جسمی و روحی و هم ارضاء و افزایش لذتهای جسمی و معنوی و نزدیک کردن انسان به منبع عظیم آرامش که خداوند باشد را سبب می شود . ( فتحی ، ۱۳۷۸ )

 

آرامش عضلانی

 

برای از بین بردن اضطرابهای درونی یکی از بهترین روشها ، ایجاد آرامش عضلانی است . یعنی در اثر این کار ، شدت تحریکات اعصاب سمپاتیک را که در اثر ترس ، شدید شده بود کاهش می دهیم و با کاهش آنها از ترس نیز کاسته می شود . سپس در قبال آرامش تن ، آرامش روان نیز ایجاد می شود . و در دراز مدت آرامش روحی جانشین اضطرابهای درونی می شود .

 

۵- R.G.Stenberg

  • paya paya

دانلود مقاله شیوه‌ی قصه‌گویی

paya paya | پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

شیوه‌ی قصه‌گویی

 

داستان گویی شیوه ی شگفت انگیزی برای بالا بردن درک رفتار های شفاهی و عملی است ( محمد اسماعیل ،۱۳۸۳). شیوه‌ی ارائه‌ای قصه به کودکان به دو گونه‌ی نوشتاری و شنیداری انجام می‌گیرد. قصه گویی برای سنین پیش دبستانی به دلیل آشنا نبودن با خواندن تنها شیوه‌ی ارائۀ ‌قصه است. اما گرایش به شنیدن قصه حتی در گروه سنی بالاتر نیز که می توانند بخوانند جذاب‌تر و لذت ‌بخش‌تر است. هرچه گونه‌ی بیان و فضاسازی قصه‌گو نیرومندتر باشد، تاثیر قصه به شنوندگان بیشتر خواهد بود. و ایجاد تصویرسازی دیداری با بازی و هماهنگی دست‌ها و چهره‌ی قصه‌گو از بایسته‌های قصه گویی است. تغییر

 

 

لحن، صدا، به کارگیری سکوت و مکث، بازی با دست ها و حرکت های بدن به هرچه جذاب‌تر شدن قصه

 

کمک خواهد کرد و در عین حال فضاسازی کامل‌تری در ذهن کودکان صورت می گیرد و آنان آسانتر می‌توانند خط سیر داستان را به ذهن سپرده و نقش آن را بازی کنند. به راستی که قصه‌گویی هنری است که به استعداد و تجربه‌ی فراوانی نیاز دارد(فیض شیخ‌الاسلام،۱۳۸۷). داستان ها بر مبنای تصاویر آموزشی گفته شود.جزئیات طرح داستان و سرعت تعریف کردن داستان، از پیش مرور شود و داستان از روی متن از پیش آماده خوانده نشود و ترجیحاً از حفظ گفته شود؛ وقتی داستان از

 

حفظ نقل می شود دانش آموزان شیفته این کار خواهند شد و بیشتر مواقع این کار موفقیت را تضمین می کند. جوهر و نکته اساسی در قصه گویی پیوند و رابطه متقابلی است که در بیان قصه ها توسط قصه گویی ماهر در زمان و مکان معینی بین او و مخاطبانش به وجود آید. در این رابطه متقابل، قصه گو موفق می شود تخیل شنونده خویش را به دام اندازد و آن را تحریک کند و به طور مستمر دید تازه ای به آنها دهد، و ارتباط او را با انسانها  و اشیاء دیگر مورد تجدید نظر قرار دهد و تصاویر تخیلی غنی و متنوعی را برای او فراهم کند و افراد را به تدریج وادار به پژوهش و آفرینش های جدید و دو جانبه کند و جهانی خلق کند که بر اساس کلمه ها تخیل بنا شده است(لالی،۱۳۸۴).

 

دانلود پایان نامه

 

 

 

۷-۲-۲- انواع قصه گویی:

 

قصه‌گویی نقالانه: نوعی قصه‌گویی است که کارش خلق و یا اجرای حکایت‌های شفاهی شاعرانه است و به نقل حوادث تاریخی یا ستایش نیاکان و رهبران کنونی یک گروه قبیله‌ای، فرهنگی و یا ملی می‌پردازد. نقل‌کننده، معمولاً نه ضرورتاً به هنگام اجرا با یک آلت موسیقی که خودش و یا دیگران می‌نوازد، همراهی می‌شود.

 

قصه‌گویی قومی: این نوع از قصه‌گویی، قابل اجرا در خانه، ضمن کار گروهی، گردهمایی اجتماعی، خیابان

 

و بازارها بوده است. قصه‌گویی در خانه، یکی از جهانی‌ترین تجربه‌های انسانی است.

 

قصه‌گویی مذهبی: قصه‌هایی است که مقامات و رهبران رسمی یک گروه مذهبی، به جای قوانین برای تشریح و ترویج مذهبشان به‌ کار می‌برند.

 

قصه‌گویی تماشاخانه‌ای: آنچه این قصه گویی را متمایز می کند، که در ساختمان هایی مانند تماشا خانه های واقعی به اجرا در می آیند. این قصه‌گویی به دشواری از تئاتر به مفهوم حقیقی آن جداشدنی است. قصه‌گویی کتابخانه‌ای: در این نوع، کتابداران در ساعات منظم و خاصی در کتابخانه برای کودکان قصه می‌گویند. تعیین دقیق این مساله که کدام کتابدار کودک، نخست این اندیشه را مطرح کرده، غیرممکن است.

 

قصه‌گویی در اردو: یکی از موثرترین مکان‌ها برای قصه‌گویی، فضای اردوها است. غیررسمی بودن محیط و نزدیکی به طبیعت، از عواملی است که بر خلاقیت دوجانبه‌ای که در قصه‌گویی(میان قصه‌گو و شنونده))پلویسکی،۱۳۸۲،ص۱۰۳).

 

 

 

۸-۲-۲- اقدامات قبل از تعریف کردن یا خواندن قصه:

 

نیمی از موفقیت داستان بستگی به شروع داستان دارد زمینه فکری کودکان در مورد داستان باید از قبل آماده شود. اگر آنها فکر می کنند که این قسمت نیز مانند بقیه در سهایشان است، زمینه فکری آنها نیز در مورد آن کاملاً عادی خواهد بود و صرفاً انتظار شنیدن یک داستان را نخواهد داشت در این صورت شما نیز موفقیت چندانی نخواهید داشت. بنابراین فکر و حواس آنها باید به سمت داستان جلب شود.

 

 

  • سعی کنید بچه ها را به خود نزدیکتر کنید. این موضوع خیلی مهم است برای اینکه آنها بتوانند به راحتی شما و کتابی را که از آن استفاده می کنید ببینیند و همچنین در ارتباط شما با آنها و خودشان با یکدیگر تقسیم کنند. بچه های کوچکتر می توانند روی زمین و نزدیک پای شما بنشینند.
  • اگر ممکن باشد می توانید قبل از تعریف کردن داستان طرز نشستن آنها را تغییر دهید. من همیشه

سعی می کنم این کار را قبل از ورود بچه ها به کلاس انجام می دهم، و ترجیح می دهم  صندلیها را به صورت حروف u بچینم و میزها را نیز به همین شکل پشت آنها قرار می دهم.

 

  • اگر نتوانستبد میزها و صندلی ها را جابجا کنید، سعی کنید راه های مناسب دیگری را بیابید تا احساسات کودکان را در مورد اتفاق خاصی که قرار است صورت بگیرد تحریک کند کودکان عادت دارند به صحبت های شما گوش دهند چرا که فکر می کنند که این همان کاری است که همیشه قبل از این نیز انجام داده اند. تعدادی از معلم ها زمانی که می خواهند  قصه ای را تعریف کنند پشت میزشان می نشینند و یا در قسمت خاصی از کلاس می ایستد که این کار را هیچ زمان
  • paya paya

پایان نامه با موضوع زمان، مکان و فضای قصه گویی:

paya paya | پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

 

 

قصه‌ها، داستان انسان‌ها و اقوام و پدیده‌هاست و همه آن چیزی را منعکس می‌کنند که در دنیای آدمی به طور ذهنی و عینی می‌گذرد. در قصه‌گویی، قصه‌گو با بیان احساسات شخصیت‌های قصه و تصویر فضاهای آن حس‌های کودک و نوجوان را به کار و تجربه می‌آورد. وقتی کودک در معرض قصه‌ای مثل “دیگ مسی” قرار می‌گیرد، شوری نمک دریا را حس می‌کند و بعد از این با درک تازه‌ای از این حس آن را به‌کار می‌گیرد و چه بسا در فعالیت ادبی او نیز تاثیرگذار باشد. دقیقا این همان نقطه‌ای است که مورد توجه فعالیت ادبی نیز هست. در مرحله اولیه تربیت ادبی “تقویت و پرورش حواس” هدف کلی مورد نظر فعالیت ادبی است که در پی آن به کارگیری بهتر حواس پنج‌گانه، توجه بیشتر به محیط اطراف و دریافت‌های تازه از پدیده‌ها و محیط توسط اعضاء مد نظر است(عطاءالهی،۱۳۸۴).

 

 

اجرای موفقیت آمیز یک برنامه قصه گویی نیاز به شرایط زمانی و مکانی مناسب دارد. بسیاری از قصه گوها

 

معتقدند که زمان قصه گویی زمان خاصی برای شادی، رها بودن از قیود و لذت بردن از یک تجربه منحصر به فرد است و بهتر خواهد بود اگر غیر رسمی و ظاهراً بدونه برنامه ریزی قبلی است انجام شود. گاهی اوقات که بچه ها در گردشهای دسته جمعی یا اردوهای علمی – تفریحی شرکت می کنند یا در کتابخانه های کودکان و نوجوانان گرد هم می آیند، بعضی خبرها، صداها و حوادث تازه می تواند بهانه و نقطه عطفی برای شروع یک قصه باشد. در مورد مکان و محیط قصه گویی باید تاکید کنیم که به جز محیط گرم خانواده

 

 

که برای کودک، آشنا و مأنوس است، هر چه محیط قصه گویی تازگی و تنوع بیشتری داشته باشد، بهتر است و البته منظور از تنوع، عجیب و غریب بودن یا صرف هزینه وقت بسیار نیست. در خصوص وضعیت نشستن شنوندگان که خود، عامل مهمی برای فراهم آوردن محیط مناسب قصه گویی به شمار می رود باید  دو نکته رادر نظر داشت، یکی این که صدای قصه گو به راحتی شنیده شود، دیگر این که مشاهده او بدونه

 

تلاش زیاد ممکن باشد. بنابراین باید گفت مناسب ترین راه، قرار گرفتن شنوندگان به صورت نیم دایره در برابر قصه گو و در فاصله ای نزدیک است. نشستن در چنین وضعیتی به مخاطبان فرصت می دهد که در لذت حاصل از تجربه قصه گویی شریک و سهیم شوند. مدت نقل قصه به شرایط سنی شنوندگان و نوع قصه بستگی دارد اما به طور کلی در مورد کودکان خردسال باید گفت این زمان می تواند بین ۸ تا ۱۵ دقیقه باشد و برای نوجوانان و بچه های بزرگتر می توان این مدت را افزایش داد(مهاجری،۱۳۸۸،ص ۱۴۹-۱۵۰).

 

 

 

۱۰-۲-۲- روش های مختلف برای شروع داستان:

 

با کودکان در مورد مورد تجربیاتی که در مورد موضوع اصلی داستان دارند صحبت کنید. داستان را با یک مقدمه واضح و روشن شروع کنید مثلاً: می خواهم داستانی درباره یک گربه سفید کوچلو برایتان تعریف کنم

 

سپس چنین شروع کنید ((گربه سفید کوچلو)). بدونه هر گونه مقدمه و زمینه چینی مستقیماً با خط اول داستان شروع کنید و یا با ((جمله یکی بود یکی نبود)) تا زمانی که حواس تمام آنها کاملاً جمع نشده و ساکت نشده اند داستان را شروع کنید مگر اینکه اطمینان داشته باشید که به محض شروع کردن داستان آنها ساکت خواهند شد.

 

حالات شما: داستان رابه شیوه خود و طبیعی تعریف کنید. گریس هالورث قصه گو هند شرقی که شخصیت کاملاً شناخته شده ای است از این روش استفاده می کرد. دنسان ویلیام سان قصه گوی اسکاتلندی زمانی که قصه ای تعریف می کرد گفته هایش پر از طنز و خنده بود. من پیشنهاد می دهم که به روشی عمل کنید که

 

خودتان را در آن توانا می دانید و به نحو احسن می توانید از آن استفاده کنید. اگر می خواهید شنودگان از شنیدن قصه لذت ببرند و از شما خشنود باشند، باید با هر ویژگی که دارید خودتان و شنوندگان را با داستان همراه سازید.

 

صدای شما: صدای انسان به طور ذاتی متنوع است: بلند، آهنگین، موزون، ملایم، نرم، تیز و همراه مکث.

 

استفاده از انواع آنها بستگی به داستان، شخصیت قصه گو و شنوندگان دارد. استفاده بیش از حد از هریک از این حالات در غالب موارد نابجا خواهد بود. از طرفی دیگر بیشتر مردم از این استعداد خوب ذاتی به اندازه کافی استفاده نمی کنند و بیشتر از یک ریتم برای حرف زدن برخوردار هستند در جائیکه می توانید به راحتی نفس بکشید بدونه اینکه حتی کمی قوز کرده و خمیده باشید، بنشینید یا بایستید. نفس خود را، تا ما را بشنوند. زمانیکه می خواهید صحبت کنید به نفس زدن نیفتد. به اندازه کافی با صدای بلند صحبت کنید تا بچه ها یی که عقب نشستند بتوانند به راحتی صدای شما را بشنوند. مکث کردن یکی از تأثیر گذارترین روشها در جذب کردن قصه گویی و خواندن داستان است شنوندگان مجبور می شوند که کاملاٌ در جریان باشند وسعی می کنند گفته های بعدی شما را پیش بینی کنند. این نحو بیان، یکی از روش های بسیار رایج در

 

تعریف داستا نهای غم انگیز است که می توان از آن در لحظات حساس استفاده کرد(رایت،۱۹۵۸،ص۳۹-۴۰).

 

 

 

۱۱-۲-۲- چهره و حرکات قصه گو

 

به طور کلی رفتار، به ویژه چهره ی قصه گوی خوب کمک بسیار مؤثری به شنونده می کند. شنونده ضمن این که به کلمه هایی که به تصاویر داستان جان می بخشد توجه دارد، در تمام مدت به قصه گو نیز چشم می دوزد. چهرۀ قصه گو اغلب آیینۀ تمام نمای آن قصه است و به آن چه شنونده می شنود، جان می بخشد. قصه گوی خوب باید چهره ای قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند، ترس و بیم و سایر عواطف را

 

نشان دهد و بر تأثیر قصه گویی بیفزاید. حالات چهره باید منطبق بر حالت های داستان باشد و هرگز نباید به کاریکاتور تبدیل شود مگر آن که داستان چنین ایجاب کند. حرکات باید طبیعی باشد، نه برنامه ریزی شده به جای اداها و حالت های اضافه و تمرین شده ای که معمولاً درگذشته به عنوان فن بیان آموخته می شد، باید حرکت ها خود انگیخته باشد تا به تأثیر قصه بیفزاید. در هر حال، در یک قصه گویی موفق، چهره

 

چیزی است که می تواند در بیان بهتر قصه، به قصه گو کمک کند، ولی نباید بیش از سایر جنبه های این هنر

 

به آن توجه کرد(همتی،۱۳۸۸،،ص۱۰۱).

 

 

 

 

 

 

 

 

  • paya paya

دانلود پایان نامه درباره چگونه قصه بگوییم :

paya paya | پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۵ ب.ظ | ۰ نظر

چگونه قصه بگوییم :

 

قصه گفتن در محیط خانه و خانواده، ساده تر از قصه گویی در محیط ها یا جمع های بزرگتر است. مهم ترین عامل موفقیت در کار قصه گویی این است که قصه گو به صورتی طبیعی قصه بگوید، به طوری که

 

شنوندگان فکر کنند که او قصه را با بهره گیری از تخیلات و تصورات و تجربیات خودش می گوید، نه بر

 

اساس آنچه که خوانده یا شنیده است. البته ایجاد چنین تصوری در ذهن شنوندگان، کار ساده ای نیست. بهتر است خاطراتی را که در دوران کودکی در شما احساس عمیقی به وجود آورده اند، به یاد بیاورید و دربارۀ آنها فکر کنید، آن خاطرات را چند بار در ذهن خود مرور کنید، بعد سعی کنید آنچه را که در ذهن مرور کرده اید، با جملاتی گویا و رسا بیان کنید. سعی کنید همان چیزی را که احساس می کنید به زبان بیاورید. در مرحله اول بهتر است قصه را برای کسی که با او احساس راحتی می کنید، بیان کنید. در این مرحله زیاد نگران این مسئله نباشید که جملات و عبارات خود را به صورتی درست و کامل بگویید، اما دراین راه سعی داشته باشید بعد از اینکه خاطرۀ خود را گفتید، سعی کنید آنچه را فراموش کرده اید، به خاطر آورید. بار دیگر با رعایت بیان آنچه در مرحله اول فراموش کرده بودید، خاطرۀ خود را برای کس یا کسان دیگری بیان کنید. روی واکنش های شنوندگانتان حساسیت به خرج بدهید و همیشه از خودتانبپرسید آیا در بیان آنچه در ذهنتان بوده است، موفق شده اید یا نه بیان تجربیات و خاطرات شخصی، یکی از بهترین روشه ای ممکن برای تمرین قصه گویی است. اولین قصه هایی که می گویید، ممکن است در شما و شنوندگانتان تاثیر لازم و مورد انتظار را نگذارد نباید ناامید شوید. بار دیگر همان قصه ها را برای دیگران تعریف کنید خواهید دید که به نتایج بهتری دست خواهد یافت با تکرار داستان هایی که از قبل گفته اید به ریزه کاری ها و نکته های تازه ای خواهید رسید که شما را در بهتر گفتن قصه های دیگر یاری خواهدکرد(پلویسکی،۱۳۸۵).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

 

۱۴-۲-۲- مهمترین وظایف گفتار در قصه:

 

سخنانی که در یک قصه توسط شخصیت های آن قصه به صورت گفتگو با یکدیگر و یا به صورت درد دل و راز و نیاز بیان می شوند. گفتار در یک قصه ابزاری است برای انتقال اطلاعات مربوط به همه ای عناصر

 

قصه، به خصوص شخصیت ها و موضوع و چگونگی روند ماجرا که به طور غیر مستقیم توسط خود شخصیت ها به مخاطب داده می شود. بله، بیان چگونگی اندیشه ها، احساس ها و نوع اعمال و تصمیمهایی

 

که یک شخصیت متقابل مطرح می شود، در ظاهر برای شنیدن او است؛ در واقع برای اطلاعات دهی به مخاطب نیز می باشد.- اطلاعات دهی درباره شخصیت های قصه و وضعیت و موقعیت آن ها به شخصیت های دیگر(به طور مستقیم).- اطلاعات دهی درباره شخصیت های قصه و چگونگی وضعیت و موقعیت آن ها به  مخاطب (به طور غیر مستقیم).- اطلاعات دهی درباره موضوع، ماجرا و رویدادهای قصه به شخصیت های قصه (به طور مستقیم وغیر مستقیم) و به مخاطب (به طور غیر مستقیم).- اطلاعات دهی از زمان و مکان رویدادهای قصه به شخصیت های قصه و مخاطب.- پیش برندگی روند موضوعی و ماجرایی قصه(همتی،۱۳۸۸،ص۹۸).

 

  • paya paya

راه های کسب مهارت بیشتر در قصه گویی:

 

یک قصه گو علاوه بر داشتن خصوصیاتی از قبیل: حافظه قوی صدای خوش طنین و رسا، عدم لکنت زبان و تیکه کلام، عدم حرکات تکراری اندام ها، نگاه نافذ وگویا، حوصله و ذوق سرشار، هوشمندی و تجربه، به منظور موفقیت بیشتر در کار خود می یابد به موارد و عوامل زیر توجه داشته باشد: هنرگوش دادن: از آن جا که قصه گویی، هنری شفاهی است، بهترین روش یادگیری داستان های جدید یا شیوه های تازه ای نقل داستانه ای کهن، شنیدن است و بس. قصه گوی تازه کار بیشتر باید به روش ها و شگردهای مؤثر قصه

 

گویان ماهر مثل مکثها، حرکات و اشاره ها، جمله بندیها و غیره توجه کند.

 

قصه گویی در خانه: یکی از بهترین مکانهای قصه گویی، خانه و خانواده است و نقل قصه ها توسط والدین طفل، تأثیر بسیار در رشد و تأمین نیازهای عاطفی – روانی او دارد. قصه گویی در محیط خانه و خانواده، به دلیل وجود صمیمیت و ارتباط عاطفی بیشتر میان قصه گو و مخاطبین، از قصه گویی در محیط

 

های رسمی بزرگتر ساده تر است و قصه گو می تواند مطالب خود را به صورتی طبیعی و با عبارات ساده و روان نقل کند تا بدان حد که شنوندگان تصور کنند که او، قصه را با بهره گیری از تخیلات، تصورات و تجربه خودش می گوید. همچنین خواندن قصه ها با صدای بلند باعث می شود که گنجینه لغات ذهنی قصه گو افزایش یابد.

 

صدای قصه گو: قصه گویی باید با صدای آرام انجام شود و نیازی به صداهای بلند و فریاد زدن نیست.

 

گفتن قصه: گفتن قصه زمانی مؤثر خواهد بود که قصه گو به آن قصه وکار وهنرخودش، عشق بورزد  وبه فضا های داستان، آشنایی کامل داشته باشد.

 

لحن: درمواردی که فاصله سنی میان قصه گو و شنوندگانش زیاد است، لحن بیان او نباید به گونه ای باشد

 

که برتری وی را نسبت به مخا طبهایش  نشان دهد(نانسی ملون،۱۹۹۲،ص۱۷۴).

 

 

 

۱۶-۲-۲- تفاوت قصه امروز بادیروز:

 

قصه‌گویی قدیمی‌ترین شکل ادبیات است. از هزاران سال پیش از آن‌که صنعت چاپ و خواندن و نوشتن به صورت پدیده‌های همه‌گیر فرهنگی درآید تاکنون ادبیات شفاهی به شکل قصه‌گویی رواج داشته است. (چمبرز،۱۳۸۵). کودک امروز ایران با کودک دوره های قبل تفاوت چشمگیری یافته است. امروز کودکان بیشتر از هروقت دیگری از مسائل پیرامون خود آگاه بوده همپای بزرگترها در دهکده جهانی غوطه ورند. گسترش فناوریهای اطلاعاتی و در دسترس بودن انواع ابزارهای دسترسی به اطلاعات هم چون رایانه و اینترنت وغیره…، کودکان را با انبوهی از قصه های جوامع وگوناگون آشنا می سازد که برای آنها ترجمه می شوند. البته از جنبه مثبت و سازندۀ این قضیه نیز نباید گذشت. آشنا ساختن کودکان با فرهنگ و آداب و رسوم ملل مختلف در قالب قصه و داستان امری پسندیده بوده و می توان گفت یکی از دغدغه های متولیان امر و افراد درگیر در حوزه آموزش کودکان می باشد. اما نباید از نفوذ زیرکانه برخی آثار مخرب غربی غافل

 

 

بود. آثاری که کودکان جامعه امروز ایران را بیش از هر زمان دیگری مجذوب و شیفته خود ساخته و به الگوهای اخلاقی آنها تبدیل شده است. کودکان با مقایسه آثار غیر ایرانی با آثار داخلی، تازگی در محتوا و قصه های متناسب با دوره و زمانه خود را می بینند و قاعدتاً بیشتر جذب این گونه قصه ها می شوند. باید این نکته نیز اشاره کرد که تلاش برخی نویسندگان و قصه پردازان ایرانی در تولید قصه ها ی نابو تازه ستودنی است اما کافی نیست. و برای مبارزه با چنین شرایطی به خیزش اساسی و بنیادی نیازمندیم. تلاش قصه پردازان کشور مان بایستی در جهت تازه تر کردن و بکر کردن مفاهیم وموضوعات قصه های امروزی باشد.قصه‌هایی که از بطن جامعه کنونی برخاسته و قهرمانان آن از دوره وعصر خودمان باشند. پرواضح است که جذابیت و سرعت و هیجان از شاخصه های اساسی در قصه پردازی است و کودکان به همان اندازه ی سرعت پیشرفت اطرافشان از سرعت و هیجان جاری در قصه لذت می برند. کودکان کتابهایی را دوست دارند که بتوانند آن را بفهمند و کاملاً هضمش کنند. موضوع ومطلب از زندگانی خود آنها گرفته شده باشد و چون حیوانات را دوست دارند کتابهایی که درباره حیوانات است برایشان جالب می آید. کودکان عاشق حادثه جویی اند(محمدی و قائینی،۱۳۸۸).

 

  • paya paya

علل پیدایش و دلایل نیاز به قصه گویی:

paya paya | پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۴ ب.ظ | ۰ نظر

علل پیدایش و دلایل نیاز به قصه گویی:

 

قصه گویی در پیش برد برنامه آموزشی مدرسه و غنای آموزش زیبا شناسی به کودکان نقشی مؤثر دارد. کاربرد هنر قصه گویی در پیشرفت و گسترش قوه خلاقیت و ابتکار کودکان بسیار مهم و قابل توجه است.

 

کودکانی که با گوش دادن به قصه های گفته شده توسط بزرگترهایشان تشویق شده اند، اغلب در خردسالی قصه های فوق العاده زیبا با نکاتی ظریف و عمیق خلق خواهند کرد. کودکانی که در دوره پیش از دبستان به قصه ها گوش داده اند و از آنها لذت برده اند پس از با سواد شدن، علاقه بیشتری به مطالعه نشان می دهند. زیرا وقتی کودکی کلمه ای را بشنود و معنای آن را بفهمد، بعدها همان کلمه را آسانتر خواهد خواند و

 

مطالعه برای او امری آسان و راحت خواهد شد. به علاوه تجربه های لذت بخش کودک در گوش دادن به قصه ها از زبان مادر یا مربی خود شنیده است، انگیزه مطالعه او افزایش می دهد(مهاجری،۱۳۷۳). آموزش مبتنی بر قصّه در قالبی مأنوس و غیرتهدید کننده باعث افزایش آگاهی و بینش کودک می شود، چرا که کودک خودش و مسائل زندگی اش را در روایت دیگران مشاهده کرده و درک بهتری از خود و مشکلاتش و راه های مقابله با آنها و راه حل های جایگزین پیدا می کند(صاحبی،۱۳۸۹). هر قصه‌ای ماجرایی را دنبال می‌کند و این ماجرا مخاطب را با فراز و فرود و ابهاماتی مواجه می‌کند همین نکته حس کنجکاوی کودک را برای پیش بینی و گره‌گشایی ماجرا برمی‌انگیزد و او را سرگرم می‌کند و درعین‌حال تخیل او را پرورش می‌دهد. و این چنین است که داستان میدان خیال کودکان را گسترش می‌دهد و موجب پرورش ذهن و هوشیاری آنان می‌شود(ناظمی،۱۳۸۵).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

حیطه وسیع تخیل بخش مهمی از کلاس ادبی را می‌سازد. این بخش از کار با اهدافی نظیر: « وارد کردن اعضا به فضاهای نامتعارف و انگیزه عمل بیشتر برای شکستن قالب‌های کلیشه‌ای، تجربه فضاهای ذهنی تازه در خیال‌پردازی، وسعت دادن به دامنه سوژه‌ها برای خیال‌پردازی، پیدا کردن ارتباط‌های تازه بین چیزهایی که به نظر بی‌ارتباط هستند و یا ارتباط معمولی دارند و گذاشتن اعضا در یک موقعیت تازه و جذاب به‌ خصوص چیزهایی که مورد علاقه بچه‌هاست، انجام می شود.»(عطاءالهی،۱۳۸۴).

 

۱۱۹-۲-۲- چند کارکرد قصه گویی:

 

شنیدن: قصه توانایی شنیدن را در انسان پرورش می دهد. درست است که صدا به گوش همه می رسد، اما همه نمی شنوند. همان طور که همه نگاه می کنند، اما نمی بینند. دیدن شنیدن نیاز به تمرین دارند و قصه گویی یکی از این را ه های پروراندن گوش است.

 

گفتن: زبان که دستاورد بزرگ انسان هاست، با شنیدن آغاز می شود. زبا ن شناسان می گویند افراد انسان به

 

وسیله علایم با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این علایم در درجه اول گوش دهانی هستند. پیدایش گفتار در انسان به پانصد هزار سال تا یک میلیون سال پیش می رسد صحبت کردن فعالیتی است که ما در اوان کودکی، از دو سالگی به بعد، یاد می گیریم. برای هر انسان طبیعی، گفتار عبارت است از دسته ای عادت که

 

او در روابط روزمره خود با اطرافیانش به کار می بندد. وقتی کودک به سن شش سالگی می رسد، ساختمان و نظام گفتار در او شکل گرفته است. بعدها در مدرسه زبان نوشتن و خواندن را به او می آموزند. اگر بپذیریم که یک کودک شش ساله الگوی دستوری و صداهای اساسی زبان خود را آن طور که در تمام  عمر به کار خواهد برد، یاد گرفته است، آن گاه می توانیم به اهمیت قصه گویی شفاهی برای کودکان پی ببریم.

 

خواندن: قصه گویی کودکان را به طرف کتاب می کشاند و باعث ارتقاء قدرت درک می شود. به خصوص

 

وقتی کودک کتابی را می خواند که قصه اش را می داند، هم ذهن خود را نظم می دهد، هم حا فظه اش را می پرورد و هم تصاویر و مفاهیم را بدونه درنگ می فهمد. از این جهت قصه گویی کارکردهای مختلفی را به طور همزمان دارد که یکی هم افزودن بر گنجینه واژگان و تسهیل تفکر است. جزء آ نچه گفته شد قصه گویی آیینی زنده است و همه کارکردهای آیین زنده را دارد از جمله ارتباطی که بین گوینده و مخاطب و

 

بین گروه مخاطبان برقرار می کند. این ارتباط می تواند آرامش بخش و سازنده باشد مثل وقتی که مادری برای کودکش قصه می گوید؛ می تواند احساسات بشری را تلطیف کند،

  • paya paya

مخاطبان برنامه قصه گویی:

 

به جز مواردی که قصه از رادیو و تلویزیون پخش می شود، در سایر اوقات قصه گو و شنوندگان رو در روی یکدیگر قرار دارند و در این صورت هر قدر تعداد مخاطبها کمتر باشد، قصه گویی راحت تر و مؤثرتر انجام خواهد شد. قصه گو باید این امکان را داشته باشد که به چشم و چهره مخاطب هایش دیده بدوزد و از حالتهای آنان برای بیان مؤثرتر قصه کمک بگیرد. همچنین شنوندگان باید این مجال را داشته باشند که با دقت و نگریستن در حرکات و تغیرات چهره قصه گو، حالتهای غم، شادی و هیجان برخاسته از قصه را که در چهره او به نمایش گذارده شده، بهتر درک کنند. به طور کلی، تعداد مخاطب ها نسبت به نوع قصه، قدرت و جاذبه کلام قصه گو و فضای قصه گویی متغیر است اما شاید بتوان تعداد مناسب مخاطبها را بین ۵ و ۳۵  نفر دانست. ارتباط عاطفی قصه گو با شنوندگان در تاثیر و پذیرش سخن وی نقشی تعیین کننده دارد، ارتباط عاطفی قصه گو با شنوندگانش در تاثیر و پذیرش سخن وی نقشی تعیین کننده دارد، بنابراین پدرها و مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها که انس و الفت دیرین با کودکانشان دارند و صدا و چهره شان برای آنها آشناست، می توانند بهترین قصه گو ها باشند. درمرتبه دوم، آموزگاران، مربیان و کتابداران قرار می گیرند که بیش از دیگران، با کودکان و نوجوانان آشنایی و روابط صمیمانه دارند. اهمیت دیگر سنخیت و همسانی گروه مخاطبان از جهت ویژگیهای روحی و فرهنگی، گنجینه لغات و دانستنی های پایه، نیازها و مسائل خاص کودکان و نوجوانان است و از آنجا که خصوصیات فوق در مقاطع سنی و جغرافیایی مختلف، متفاوت خواهد بود بهتر است تا جایی که امکان دارد، مخاطبهای قصه یک دست باشند(مهاجری،۱۳۸۸،ص۱۴۷-۱۴۸).

 

 

 

 

۲۱-۲-۲- قصه گویی در کلاس درس:

 

قصه گویی همچون نمایش خلاق ابزار تواناسازی دانش آموزان در کلاس درس، ابزاری لذت بخش برای

 

تمرین شنیدن و گفتن ونیز ابزاری برای آموزش مفاهیم، برای بر انگیختن علاقه به مطالعه و تحقیق، برای تأکید بر یکه بودن تخیل هر انسان و ابزاری برای توانایی ذهنی معنا ساختن و توانایی ذهنی پیگیری رویداد های داستان است. به یک کلام قصه گویی ابزار آزادی است، چون کودکی که بتواند اندیشه ها و احساسات خود را به زبانی فصیح ابراز کند، کودک مختاری است. با  قصه ها می توان شیوهای گوناگون استفاده از زبان از جمله دستور العمل های آموزشی، روش ها، رمز و رازها، معما ها، هشدارها، پرسش ها و توضیحات را نشان داد. آنچه قصه گویی را به هنر تبدیل می کند، تخیل خلاق آن است و تخیل موجود زبان است. زبانی که محمل دانش و فرهنگ و معرفت انسان است(آقا عباسی،۱۳۸۸،ص۱۸۶). جانسون(۲۰۰۷) بر این باور است که قصه گویی ابزاری نیرومند برای کمک به کودکان جهت درک احساسات و رفتارشان است و به آنها یاری می رساند تا احساسات انتزاعی خود را به صورتی عینی درک کنند.

 

  • paya paya

پایان نامه : نکته هایی برای قصه گویی در کلاس درس:

paya paya | پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۳ ب.ظ | ۰ نظر

نکته هایی برای قصه گویی در کلاس درس:                       

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

وقت معین برای قصه: برای جدی گرفتن قصه باید آن را در برنامۀ درسی گنجاند.

 

آزادی: شرکت در برنامۀ قصه گویی داوطلبانه است. اجباری نیست که همه قصه بگویند همچنین محدودیتی در انتخاب قصه نیست فضای کلاس قصه گویی در عین جدی بودن رسمی و تصنعی نیست و آزادی در آن موج می زند.

 

سادگی: پیچیدگی گاهی بر سردر گمی می افزاید و سادگی زمینۀ تخیل خلاق است. غرابت نیز از جمله پیچیدگیهای هاست قصه نباید  اهداف مبهمی را دنبال کند و بیش از حد نامأنوس و غیر قابل در ک باشد بلکه بهتر است ساده و در محدودۀ فرهنگ زادگاه کودک باشد.

 

 

استفاده از فن یوورش فکری: در قصه گویی های خلاق که قصه با مشارکت دانش آموزان به طور فی البداهه شکل می گیرد، هیچ راه حل و پیشنهادی را نباید نادیده گرفت و بدتر از آن کوچک شمرد و تحقیر

 

کرد. باید به بچه ها جرأت فرصت و میدان داد. در جلسه های یورش فکری در هر زمینه ای از جمله قصه گویی همه باید بتوانند اولین را که  به نظرشان می آید، بگویند و از تمسخر و انتقاد نهراسند. در شرکت های تولیدی حتی اگر در میان انبوهی از طرح های ارائه شده، تعداد اندکی هم به خط تولید برسند، جبران وقت و هزینه خواهد شد این فن انگیزۀ مشارکت و تمنای فعالیت را دامن می زند.

 

فرصت مشارکت مساوی: همه حق دارند که به یک نسبت از فرصت مشارکت برخوردار باشند همه باید بتوانند پیشنهادها و تحلیل های خود را ارائه دهند به همین دلیل گاهی لازم است که به جای گفتن، به دلیل

 

کمبود وقت آن ها را بنویسد

 

جو غیر رقابتی: بازی قصه ها به هیج وجه قرار نیست یک بازی رقابتی باشد و گرنه همۀ فایده پرورشی خود را از دست می دهد(آقا عباسی،۱۳۸۸،ص۱۸۷).

 

 

 

۲۳-۲-۲- قصه گویی همراه با بازیگران:

 

قصه گویی که برای کودکان پیش دبستانی و دبستانی قصه می گوید، می تواند بعضی اوقات از خود بچه ها

 

در اجرای نقشها کمک بگیرد. تحقیقات روانشناسی نشان می دهد که کودک وقتی داستان را می خواند، علاقه مند است خود را با خصایص قهرمانان آن داستان، همانند کند. در بازیهای نمایش، کودک تجربه شخصی دیگری رابه صورت زنده تعبیر و تفسیر می کند زیرا وقتی این بچه های خردسال نمایش می دهند،

 

خود را با همان شخص یا حیوان احساس می کنند. تأثیرات آموزشی و تربیتی اجرای قصه توسط کودک به اختصار عبارت است از:

 

  1. ارتباط کودک با مضامین قصه، برقراری عاطفی با شخصیت های آن و تأثیر پذیری از حالات و رفتارها به ویژه در موضع اجرا درکی عمیق تر و رابطه ای کامل تر با این
  • paya paya
دانلود پایان نامه - پروژه

دانلود پایان نامه - پروژه

آخرین مطالب

عیوب مختص زنان :

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۲ ب.ظ

بند سوم : عیوب مختص زنان :

 

مطابق ماده‏ی ۱۱۲۳ ق.م، عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود :۱- قرن ۲- جذام ۳- برص ۴- افضاء ۵- زمین گیری۶- نابینایی از هر دو چشم، در ذیل به توضیح مختصر هر یک از عیوب پرداخته می‏شود.

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

۱- قَرَن :

 

قَرن، به معنای استخوان یا گوشت زایدی است در دهانه آلت تناسلی زن و مانع عمل نزدیکی می شود(رَتق و عَفل نیز تقریباً به همین معنی و دارای همین حکم است) (مهر پور، ۱۳۷۹: ۱۲۱).گاهی ممکن است آن زائده از گوشت باشد که در این صورت آن را عَفل می‏گویند. برخی از صاحب نظران معتقدند که:اولاً) قرن ممکن است اقسام مختلف داشته باشد و با این حال همه انواع آن عیب محسوب می شود.ثانیاً) لازم نیست که عیب مزبور به حدی باشد که مانع مقاربت گردد بلکه ظاهر شدن این عیب از آنجا که موجب تنفر است، عیب محسوب و موجب خیار می‏باشد. قانون مدنی تعریف خاصی از قرن ننموده است و شرط(مانع از مقاربت باشد) را نیز معتبر ندانسته است (ابن منظور، ۱۴۰۶ ه.ق: ۳۲۵).

 

 

۲- جذام:

 

جذام، در لغت به معنی قطع است، این مرض چون موجب ریزش و قطع گوشت از بدن مریض می‏شود، به این نام خوانده شده است. جذام، مرض مسری است که در زبان عامیانه، خوره، نامیده می‏شود(کاتوزیان۴۱۳۷۹ : ۲۰۶).وجود جذام در زن قبل از ازدواج و بدون اطلاع مرد هنگام عقد، به او حق استفاده از فسخ را می‏دهد با وجود اینکه امروزه معالجات برای جذام وجود دارد و از خطر آن کاسته شده است ولی صرف مبتلا بودن زن، صرف نظر از اینکه بیمار قابل معالجه باشد یا نباشد، موجب حق فسخ برای مرد خواهد بود(مدنی،۱۳۸۷: ۵۹).

 

۳-بَرَص:

 

بَرَص، نوعی بیماری پوستی است که خارش فوق العاده دارد و قسمتهایی از بدن زن را در بر می‏گیرد، که گاه موجب غلبه سفیدی،یا سیاهی ، بر بخشی از پوست پیکر آدمی است(جعفریلنگرودی،۱۳۷۶: ۱۱).ممکن است این وضعیت در تمام بدن زن باشد یا قسمتی ازبدن، در هر حال، وجود برص به هنگام عقددر زن موجب حق فسخ برای مرد است.

 

۴- افضاء:

 

افضاء، عبارت است از یکی شدن مجرای بول و غایط یا یکی شدن مجرای حیض و بول، که دراثر پارگی به وجود می‏آید(علامه حلی، ۱۳۷۸: ۱۷۷).این عیب ممکن است از جماع یا غیر جماع پدید آید. البته این عیب باید در هنگام عقد موجود باشد. برخی معتقدند که حق فسخ برای جلوگیری از ضرر مرد است، پس اگر به وسیله عمل جراحی یا به وسیله درمانی دیگراین عیوب از بین برود، حق فسخ نیز مبنای حقوقی خود را از دست می‏دهد و ساقط می‏شود( کاتوزیان، ۱۳۷۹: ۲۰۷). در مقابل برخی بر این باورند( امامی، ۱۳۷۱: ۴۶۸). چنانچه پارگی مزبور بعد از عقد به وسیله عمل جراحیبرطرف گردد حق فسخ ساقط نمی‏گردد، زیرا حق مزبور در اثر عقد برای شوهر حاصل شده است و به دلیل تردید در بقاء آن پس از عمل جراحی، آن حق فسخ استصحاب می‏گردد. نظر به حفظ خانواده و لزوم محدودیت موارد فسخ نکاح، نظر اوّل منطقی تر می‏باشد و باید قائل بود که در صورت رفع عیوب موجب خیار در هر یک از زوجین، طرف مقابل حق فسخ نخواهد داشت زیرا خیار، مبنای خود را از دست می‏دهد. در این زمینه در صفحات بعدی، توضیحات بیشتر داده می‏شود.

 

 

 

۵- زمین گیری:

 

مطابق بند ۵ ماده ۱۲۳۰ قانون مدنی زمین گیری، موجب فسخ است. زمین گیرییا به اصطلاح فقها اقعاد، از جمله عیوب موجب فسخ است. زمین گیری حالتی است که بر اثر بیماری‏های مختلف عارض می‏شود و از انسان قدرت نشست و بر خاست سلب می‏شود( شریف، ۱۳۷۷ :۱۱۱). لنگی، مادامی که به حد مطلق نرسد موجب حق فسخ نیست(یثربی قمی، ۱۳۸۷: ۱۴۲). اما برخیفقها، لنگی‏ را هر چند که به حد زمین گیری نرسیده باشد، موجب فسخ می‏دانند( موسوی خمینی، ۱۳۸۵: ۸۶).

 

۶– نابینایی از هر دو چشم:

  • paya paya

پایان نامه : بررسی احکام خیار عیب در عقد

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۱ ب.ظ

بررسی احکام خیار عیب در عقد

 

اجاره و نکاح

 

 

 

 

 

 

 

در ذیل، به بررسی احکام خیار عیب در عقد نکاح و اجاره و همچنین شرایط ایجاد خیار در ایندو عقد و آثار آن می‏پردازیم.

 

مبحث اول: احکام خیار عیب در عقد نکاح

 

در این مبحث، احکام خیار عیب در عقدنکاح و تاثیر عیب در نکاح را مورد بررسی قرار خواهیم داد.قبل از ورود به احکام خیار عیب در نکاح، لازم است به صورت مختصر، شباهتها و تفاتهای فسخ وطلاق را بیان کنیم.

 

قانونگذار مدنی، طلاق و فسخ نکاح را جزء موارد انحلال نکاح در کنار هم آورده است.فسخ، عبارت است از پایان بخشیدن به هستی حقوقی قرارداد به وسیله اراده یکی از دو طرف یا شخص ثالث(شهیدی، ۱۳۷۷: ۱۱۴). البته باید توجه داشت که در عقد نکاح، حق فسخ فقط مخصوص طرفین است و طلاق،یک تاسیس حقوقی برای پایان بخشیدن به زندگی مشترک در نکاح دائم است. بین طلاق و فسخ نکاح، شباهتهای زیر وجود دارد:

 

۱- طلاق و فسخ نکاح، هر دو عمل حقوقییک جانبه(ایقاع) هستند و هر دو از زمان اعلام وقوع از جانب زوج یا زوجه، عقد نکاح را منحل می‏ نمایند( مدنی، ۱۳۸۷: ۳۷).

 

۲- طلاق و فسخ نکاح، نسبت به گذشته تاثیر ندارند و به رابطه زناشویی از تاریخ وقوع فسخیا طلاق خاتمه می‏دهند.

 

۳- از لحاظ عده نیز فسخ نکاح مانند طلاق است، یعنی مدت عده حسب مورد سه طهر، سه ماه، یا وضع حمل می‏باشد(ماده ۱۱۵۲ ق.م به بعد).

 

 

۴- طبق ماده۴۹ قانون حمایت خانواده مصوب۱۳۹۱، عدم ثبت طلاق و فسخ نکاح، مستوجب مجازات است« چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح اقدام یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خودداری یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه به پرداخت جزای نقدی درجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم می‏شود. این مجازات در مورد مردی که از ثبت انفساخ نکاح و اعلام بطلان نکاح یا طلاق استنکاف کند نیز مقرر است».

 

با وجود این،بین طلاق و فسخ نکاح، تفاوتهایی به شرح زیر وجود دارد:

 

۱- طلاق ایقاعی تشریفاتی است، چرا که قانونگذار شرایط خاصی را برایطلاق در نظر گرفته است از جمله اینکه زن در طهر غیر مواقعه باشد، طلاق به صیغه مخصوص و در حضور دو شاهد عادل واقع شود. اما فسخ نکاح نیاز به چنین تشریفاتی ندارد.

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

۲- حق فسخ نکاح،منحصر به مرد نیست و زن در مورد مصرح در قانون، می‏تواند نکاح را فسخ کند در حالی که در حقوقایران، طلاق اصولاً به وسیله شوهر یا به نمایندگی از او واقع می‏شود.

 

۳- طلاق مخصوص نکاح دائم است ولی موارد فسخ در نکاح دائم و منقطع یکسان، است ( ماده ۱۱۵۲و ۱۱۵۳ ق.م).

 

۴- هرگاه نکاح قبل از نزدیکی فسخ شود، جز در موردعَنن، زن حق طلب مهر ندارد. اما در طلاق قبل از نزدیکی، زن مالک نصف مهر یا مهرالمتعه خواهد بود(نظری،۱۳۸۰: ۳-۲).

 

۵- طلاق حق است، که زوج به محض وقوع عقد نکاح صاحب آن حق می شود، اما فسخ امری عارضی است که بر نکاح وارد می‏شود و مانع از بقای آن می‏گردد و عقد لازم را قابل فسخ می‏گرداند( ابو زهره، ۱۳۶۹ ه.ق: ۲۲۷).

 

۶- در طلاق رجعی، در ایام عده برای مرد حق رجوع وجود دارد ولی در فسخ نکاح، رجوع مطرح نیستو انحلال نکاح و جدایی به طور کامل اتفاق می‏افتد.

 

۷- سبق سه طلاق متوالی، موجب حرمت زن بر مرد می‏گردد تا اینکه ازدواجبا محلل این امکان را برای ازدواج مجدد شوهر سابق فراهم آورد و تکرار نه بار طلاق، موجب حرمت ابدی است. ولی فسخ نکاح، موجب حرمت نمی‏گردد(دیانی، ۱۳۷۹: ۱۴۵).

 

 

 

 

 

گفتار اول: شرایط ایجاد خیار عیب در عقد نکاح

 

قانونگذار در ماده ۳۹۶ قانون مدنی ده نوع خیار بر شمرده است، ولی در عقد نکاح، به لحاظ جنبه اجتماعی و ارتباط این عقد با نظم عمومی، تنها خیارتدلیس، تخلف از وصف و خیار عیب، جاری می‏گردد. توسل به هر یک از این خیارات شرایطی دارد، اما از آنجا که موضوع بحث در این تحقیق خیار عیب است، تنها شرایط ایجاد خیار عیب مورد بحث قرار می‏گیرد.در ماده ۴۲۳ قانون مدنی مقرر شده است:« خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت می شود که عیبمخفی و موجود در حین عقد باشد.» همچنین در ماده ۴۲۴ این قانون بیان شده است :« عیب وقتی مخفی محسوب است که مشتری در زمان بیع عالم به آن نبوده است، اعم از اینکه این عدم علم ناشی از آن باشد که عیب واقعاً مستور بوده است یا اینکه ظاهر بوده، ولی مشتریملتفت آن نشده است». مطابق قواعد عمومی معاملات و وفق ماده ۴۲۶ قانون مدنی«تشخیص عیب بر حسب عرف و عادت می‏شود، بنابراین ممکن است بر حسب ازمنه و امکنه مختلف شود». در خصوص قراردادها، قانونگذار مطابق این ماده، تعیین عیب را به عهده عرف واگذار کرده است اما از آنجا که تشخیص عرف به آسانی امکان ندارد و قواعد عرفی نیز مانند قانون، روشن و منضبط نیست، بیشتر این قواعد جنبه محلی داشته و رسوم و سلیقه هر گروه در چگونگی آن موثر است(کاتوزیان، ۱۳۸۲: ۲۷۹).

 

قانونگذار در مواد ۱۱۲۴،۱۱۲۳،۱۱۲۱، قانون مدنی، عیوب موجب فسخ نکاح را برشمرده است. ماده۱۱۲۱ بیان می‏کند:«جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد برای طرف مقابل موجب فسخ است». ماده۱۱۲۳ مقرر می‏دارد:«عیوب ذیل در زن موجب حق فسخ مرد خواهد بود: ۱- قرن ۲- جذام ۳- برص ۴- افضاء ۵- زمین گیری ۶- نابینایی از هر دو چشم ». ماده۱۱۲۴ نیز بیان می‏دارد:« عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حال عقد وجود داشته باشد». باتوجه به اینکه عیوب موجب فسخ نکاح توسط قانونگذار احصاء شده است، اینگونه استنباط می‏شود که مقررات قانون مدنی در خصوص فسخ نکاح جنبه امری داشته وعرف را در این میان راهی نیست، یعنی افراد نمی‏توانند با توافق و تراضی بر این عیوب بیافزایند.با توجه به ماده ۱۱۲۶ قانون مدنی که مقرر نموده :« هر یک از زوجین که قبل از عقد عالم به امراض مذکور در طرف دیگر بوده، بعد از عقد حق فسخ نخواهند داشت». شرایط ایجاد خیار عیب در عقد نکاح به شرح زیر می‏باشد:

  • paya paya

مثلث عشق آر . جی . استنبرگ

 

طبق نظریه سه وجهی عشق استنبرگ ؛ [۱] عشق و روابط صمیمانه سه عنصر فعال دارد :

 

تعهد [۲] ( بعد شناختی عشق )  – صمیمیت [۳] ( بعد عاطفی – هیجانی عشق ) – شهوت وهوس [۴] ( بعد انگیزشی عشق )

 

عشق و علاقه به انواع مختلف تقسیم می‌شود که به توصیف آن می پردازیم :

 

 

 

 

 

 

 

  • علاقه مندی / تمایل [۵] ؛ مستلزم صمیمیمت است اما تعهد یا شهوت در آن وجود ندارد .
  • دلباختگی / شیفتگی [۶] ؛ عاشق شدن در اولین نگاه است . در این نوع عشق ، شهوت وجود دارد ولی روابط آنقدر عمیق نمی شود که در آن صمیمیت و تعهد ایجاد شود .
  • عشق تهی [۷] ؛ در روابط کسل کننده ای وجود دارد که زوجین بی حوصله یا صرفاٌ به علت نداشتن اعتقاد به طلاق در کنار هم می مانند . در این نوع عشق ،‌تعهد بدون صمیمیت و هوس است .
  • عش رمانتیک [۸] / خیالی :‌ این عشق ترکیبی از میل ( هوس ) و صمیمیت است و رابطه ای عمیق بدون تعهد را شکل می‌دهد .
  • عشق احمقانه [۹] ؛ عشق ابلهانه ، عشق هالیوودی است . زن و مرد دیوانه وار عاشق همدیگر می‌شوند و بدون شناخت واقعی از یکدیگر ازدواج می‌کنند .
  • عشق رفات گونه [۱۰] ؛ این عشق رابطه ای دوستانه و طولانی مدت است . عشق رفاقت گونه ، عشق افلاطونی یا زناشویی صمیمانه بدون میل جنسی است . صمیمیمت و محبت توام با تعهد ولی بدون شهوت است .
  • عشق کامل [۱۱] ؛ رابطه ای ایده آل شامل صمیمیت ، شهوت و تعهد است . ( استنبرگ ، ۱۹۸۶ ، به نقل از محمدخانی )

عشق  / اریک فروم[۱۲]

 

عشق نیروی فعال بشری است ، ‌نیرویی که موانع بین انسانها را می شکند و آدمیان را با یکدیگر پیوند می‌دهد .

 

عشق در درجه اول نثار کردن است نه گرفتن . عشق دارای انواع مختلفی است :

 

 

 

 

 

  • عشق به خدا / عشق دینی یا عشق به خدا یعنی رسیدن به وصل به منظور غلبه بر جدایی خالق .
  • عشق به خود / باید خود را به اندازه دیگران دوست بداریم . کسی که فقط بتواند دیگران را دوست بدارد ،‌اصلاٌ معنی عشق را نفهمیده است .
  • عشق مادرانه / قبول بدون قید و شرط زندگی کودک و احتیاجات اوست .
  • عشق برادرانه / این عشق همان احساس مسئولیت ، احترام و دلسوزی و شناختن همه انسانها و آرزوی بهتر کردن زندگی دیگران است .
  • عشق جنسی / این عشق فریبکارترین نوع عشق است که میل فراوان به آمیزش کامل به منظور حصول وصل است . ( فروم ، به نقل از سلطانی ۱۳۷۳ )

عشق یعنی ظهور خدا و نیرمندترین قدرت مغناطیسی موجود در عالم ، عشق پاک فارغ از خویشتن است که بی نیاز از هر گونه طلب و انتظار – همجنس و همسنگ خود را به سوی خود می کشاند . ( ساکاول شین ، ۱۹۲۵ ، خوشدل )

 

همراهی

 

به یکدیگر مهر بورزید ، اما از مهر بند مسازید .

 

با هم بخوانید و شادی کنید ، ولی یکدیگر را تنها بگذارید ،

 

در کنار یکدیگر بایستید اما نه تنگاتنگ ، زیرا که ستون های معبد دور از هم ایستاده اند و درخت بلوط و درخت سرو در سایه یکدیگر نمی بالند . ( جبران ، الهی قمشه ای ، ۱۳۸۲ )

 

ازدواج به مفهوم تشکیل خانواده ، پیوندی است که میان دو موجود بیولوژیک ، صاحب اندیشه و دارای سلایق و صفات روانی و شخصیتی متفاوت رخ می‌دهد و بطور قطع این تفاوتها می‌تواند به بروز تعارض و اختلافات به عنوان امری طبیعی و اجتناب ناپذیر بیانجامد . در حقیقت می توان گفت :‌ هنگامی که نیازهای فیزیولوژیک ، نیاز به امنیت ( روانی – اجتماعی و اقتصادی ) ، نیاز به محبت ، نیاز به احترام متقابل و خودشکوفایی در فرایند ازدواج به نحو طبیعی و مطلوب برآورده نگردد ، روابط بین زن و شوهر دچار تغییر و دستخوش تعارض خواهد شد .

 

یکی از مهمترین علت مشکلات زناشویی و روابط انسانی ، سوء تفاهم است . به اعتقاد وی تفاوت در نحوه نگرش افراد ، باعث بروز اختلافات و پی آمدهای ناشی از آن می‌شود . وی می گوید : « آنچه گفته می‌شود ، با آنچه شنیده می شود ، گاه کاملاٌ متفاوت است » .

 

نگرشهای سبک زندگی

 

چهار نوع سبک زندگی اساسی را معرفی می کنیم .

 

تیپ سلطه گر / ریاستی ۱

 

این افراد نگرشی سلطه گر یا حاکم به دنیای خارج دارند . آنها بدون توجه به دیگران و بدون علاقه به آسایش آنها رفتار می‌کنند . افرادی که جسور ، پرخاشگر و فعال بوده و علاقه یا آگاهی اجتماعی اندکی دارند ، از نوع ریاستی هستند .

 

تیپ گیرنده ۲

 

افرادی که دارای این نوع نگرش سبک زندگی هستند با دنیای خارج بصورت انگلی ارتباط برقرار می‌کنند و برای ارضاء اغلب نیازهای خود به دیگران متکی اند . علاقه اصلی آنها در زندگی این است که تا حد امکان از دیگران بگیرند . این تیپ که از همه رایجتر است .

 

 

تیپ اجتنابی ۱

 

این گونه افراد نه علاقه اجتماعی و نه فعالیت کافی برای سهیم شدن در زندگی به هر نوعی که باشد را ندارد . ترس از شکست خوردن در آنها بیش از میل به پیروزی است و زندگی آنها را می توان با رفتارهای بیهوده اجتماعی برای فرار از وظایف آن مشخص کرد . به عبارتی هدف آنها دوری گزیدن از تمام مشکلات زندگی است .

 

تیپ سودمند اجتماعی ۲

 

این نوع سبک زندگی ، نمایانگر سلامت روانی است . چنین شخصی هم علاقه اجتماعی زیاد و هم سطح بالای فعالیت را از خود نشان می‌دهد . از نظر جهت گیری اجتماعی تمایل دارد تا برای فرا گرفتن وظایف زندگی با دیگران همکاری کند ، در حالی که همزمان به ارضای نیازهای خود و همین طور دیگران کمک می‌کند . این افراد به سه وظیفه عمده زندگی یعنی ؛ حرفه ، دوستی و عشق و ازدواج به دید مسائل اجتماعی نظر می‌کند و اعتقاد داردکه حل مشکلات اجتماعی نیاز به همکاری ، شهامت شخصی و میل به سهیم شدن در آسایش دیگران دارد .

 

شکل گیری سبک زندگی

 

در بدو تولد خود همچنانکه شدنی ها و ناشدنی ها را برای خود حلاجی کرده و به حافظه می سپردیم ، « طرح زندگی » خود را پدید آوردیم و این طرح به اساس سبک و روش زندگی منحصر به فرد ما تبدیل شد .

 

الف ) صحنه خانوادگی / فضای خانوادگی

 

مانند سایه ای خستگی ناپذیر فضای خانوادگی شما تا آخر عمر همراه شما می آیند . در خانواده نکات ظریف و دقیق یا حالات مخصوص بسیای وجود دارد که می توان آ» را « فضای خانواده » نامید . فضای خانواده در شکل گیری خاطرات ،‌شخصیت و نهایتاٌ سبک زندگی شما تأثیر دارد .

 

فضاهای خانوادگی متعددی وجود دارند : ‌به عنوان مثال :

 

در فضای خانوادگی مسامحه کار و بی مبالات ، والدین آنچنان درگیر مشکلات یا علایق خود هستند که دیگر وقتی برای فرزندانشان ندارند و نسبت به نیازهای فرزندانشان نه تنها آگاهی ندارند بلکه علاقه ای هم نشان نمی دهند .

 

ب ) ترتیب تولد

 

فضای خانوادگی به تنهایی در شکل گیری شخصیت کودک نقشی ندارد . برداشت کودک از خانواده اش و درک و فهم او از چگونگی جایگاهش در فضای خانواده تأثیر نیرومندی در شکل گیری شخصیت او دارد و این عوامل به ترتیب تولد کودک یعنی شاخه مخصوص او در درخت خانواده بستگی دارد .

 

ترتیب ورودی فرد در آغوش خانواده ، تاثیر نیرومندی بر شخصیت امروزی وی دارد .

 

آرامش / فواید آرامش :

 

قویترین و مؤثرترین روش درمانی عارضه های روانی – تنی ، ریلاکس یا آرامش معرفی شده است .

 

ریلاکس و آرامش ، انسان را از هر گونه خطر جسمی و روحی در امان نگه می دارد و همچنین فنون آرامش و ریلاکس با ایجاد تن و روان سالم ، شخصیت را نیز بهبود می بخشد و در روابط خانوادگی و اجتماعی و رشد فرهنگ تأثیر مثبتی می گذارد و در نهایت در شخص ، ایجاد هدف می کند .

 

 

در نهایت ؛ آرامش ، هم پیشگیری از دردها و بهبود دردهای جسمی و روحی و هم ارضاء و افزایش لذتهای جسمی و معنوی و نزدیک کردن انسان به منبع عظیم آرامش که خداوند باشد را سبب می شود . ( فتحی ، ۱۳۷۸ )

 

آرامش عضلانی

 

برای از بین بردن اضطرابهای درونی یکی از بهترین روشها ، ایجاد آرامش عضلانی است . یعنی در اثر این کار ، شدت تحریکات اعصاب سمپاتیک را که در اثر ترس ، شدید شده بود کاهش می دهیم و با کاهش آنها از ترس نیز کاسته می شود . سپس در قبال آرامش تن ، آرامش روان نیز ایجاد می شود . و در دراز مدت آرامش روحی جانشین اضطرابهای درونی می شود .

 

۵- R.G.Stenberg

  • paya paya

دانلود مقاله شیوه‌ی قصه‌گویی

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۶ ب.ظ

شیوه‌ی قصه‌گویی

 

داستان گویی شیوه ی شگفت انگیزی برای بالا بردن درک رفتار های شفاهی و عملی است ( محمد اسماعیل ،۱۳۸۳). شیوه‌ی ارائه‌ای قصه به کودکان به دو گونه‌ی نوشتاری و شنیداری انجام می‌گیرد. قصه گویی برای سنین پیش دبستانی به دلیل آشنا نبودن با خواندن تنها شیوه‌ی ارائۀ ‌قصه است. اما گرایش به شنیدن قصه حتی در گروه سنی بالاتر نیز که می توانند بخوانند جذاب‌تر و لذت ‌بخش‌تر است. هرچه گونه‌ی بیان و فضاسازی قصه‌گو نیرومندتر باشد، تاثیر قصه به شنوندگان بیشتر خواهد بود. و ایجاد تصویرسازی دیداری با بازی و هماهنگی دست‌ها و چهره‌ی قصه‌گو از بایسته‌های قصه گویی است. تغییر

 

 

لحن، صدا، به کارگیری سکوت و مکث، بازی با دست ها و حرکت های بدن به هرچه جذاب‌تر شدن قصه

 

کمک خواهد کرد و در عین حال فضاسازی کامل‌تری در ذهن کودکان صورت می گیرد و آنان آسانتر می‌توانند خط سیر داستان را به ذهن سپرده و نقش آن را بازی کنند. به راستی که قصه‌گویی هنری است که به استعداد و تجربه‌ی فراوانی نیاز دارد(فیض شیخ‌الاسلام،۱۳۸۷). داستان ها بر مبنای تصاویر آموزشی گفته شود.جزئیات طرح داستان و سرعت تعریف کردن داستان، از پیش مرور شود و داستان از روی متن از پیش آماده خوانده نشود و ترجیحاً از حفظ گفته شود؛ وقتی داستان از

 

حفظ نقل می شود دانش آموزان شیفته این کار خواهند شد و بیشتر مواقع این کار موفقیت را تضمین می کند. جوهر و نکته اساسی در قصه گویی پیوند و رابطه متقابلی است که در بیان قصه ها توسط قصه گویی ماهر در زمان و مکان معینی بین او و مخاطبانش به وجود آید. در این رابطه متقابل، قصه گو موفق می شود تخیل شنونده خویش را به دام اندازد و آن را تحریک کند و به طور مستمر دید تازه ای به آنها دهد، و ارتباط او را با انسانها  و اشیاء دیگر مورد تجدید نظر قرار دهد و تصاویر تخیلی غنی و متنوعی را برای او فراهم کند و افراد را به تدریج وادار به پژوهش و آفرینش های جدید و دو جانبه کند و جهانی خلق کند که بر اساس کلمه ها تخیل بنا شده است(لالی،۱۳۸۴).

 

دانلود پایان نامه

 

 

 

۷-۲-۲- انواع قصه گویی:

 

قصه‌گویی نقالانه: نوعی قصه‌گویی است که کارش خلق و یا اجرای حکایت‌های شفاهی شاعرانه است و به نقل حوادث تاریخی یا ستایش نیاکان و رهبران کنونی یک گروه قبیله‌ای، فرهنگی و یا ملی می‌پردازد. نقل‌کننده، معمولاً نه ضرورتاً به هنگام اجرا با یک آلت موسیقی که خودش و یا دیگران می‌نوازد، همراهی می‌شود.

 

قصه‌گویی قومی: این نوع از قصه‌گویی، قابل اجرا در خانه، ضمن کار گروهی، گردهمایی اجتماعی، خیابان

 

و بازارها بوده است. قصه‌گویی در خانه، یکی از جهانی‌ترین تجربه‌های انسانی است.

 

قصه‌گویی مذهبی: قصه‌هایی است که مقامات و رهبران رسمی یک گروه مذهبی، به جای قوانین برای تشریح و ترویج مذهبشان به‌ کار می‌برند.

 

قصه‌گویی تماشاخانه‌ای: آنچه این قصه گویی را متمایز می کند، که در ساختمان هایی مانند تماشا خانه های واقعی به اجرا در می آیند. این قصه‌گویی به دشواری از تئاتر به مفهوم حقیقی آن جداشدنی است. قصه‌گویی کتابخانه‌ای: در این نوع، کتابداران در ساعات منظم و خاصی در کتابخانه برای کودکان قصه می‌گویند. تعیین دقیق این مساله که کدام کتابدار کودک، نخست این اندیشه را مطرح کرده، غیرممکن است.

 

قصه‌گویی در اردو: یکی از موثرترین مکان‌ها برای قصه‌گویی، فضای اردوها است. غیررسمی بودن محیط و نزدیکی به طبیعت، از عواملی است که بر خلاقیت دوجانبه‌ای که در قصه‌گویی(میان قصه‌گو و شنونده))پلویسکی،۱۳۸۲،ص۱۰۳).

 

 

 

۸-۲-۲- اقدامات قبل از تعریف کردن یا خواندن قصه:

 

نیمی از موفقیت داستان بستگی به شروع داستان دارد زمینه فکری کودکان در مورد داستان باید از قبل آماده شود. اگر آنها فکر می کنند که این قسمت نیز مانند بقیه در سهایشان است، زمینه فکری آنها نیز در مورد آن کاملاً عادی خواهد بود و صرفاً انتظار شنیدن یک داستان را نخواهد داشت در این صورت شما نیز موفقیت چندانی نخواهید داشت. بنابراین فکر و حواس آنها باید به سمت داستان جلب شود.

 

 

  • سعی کنید بچه ها را به خود نزدیکتر کنید. این موضوع خیلی مهم است برای اینکه آنها بتوانند به راحتی شما و کتابی را که از آن استفاده می کنید ببینیند و همچنین در ارتباط شما با آنها و خودشان با یکدیگر تقسیم کنند. بچه های کوچکتر می توانند روی زمین و نزدیک پای شما بنشینند.
  • اگر ممکن باشد می توانید قبل از تعریف کردن داستان طرز نشستن آنها را تغییر دهید. من همیشه

سعی می کنم این کار را قبل از ورود بچه ها به کلاس انجام می دهم، و ترجیح می دهم  صندلیها را به صورت حروف u بچینم و میزها را نیز به همین شکل پشت آنها قرار می دهم.

 

  • اگر نتوانستبد میزها و صندلی ها را جابجا کنید، سعی کنید راه های مناسب دیگری را بیابید تا احساسات کودکان را در مورد اتفاق خاصی که قرار است صورت بگیرد تحریک کند کودکان عادت دارند به صحبت های شما گوش دهند چرا که فکر می کنند که این همان کاری است که همیشه قبل از این نیز انجام داده اند. تعدادی از معلم ها زمانی که می خواهند  قصه ای را تعریف کنند پشت میزشان می نشینند و یا در قسمت خاصی از کلاس می ایستد که این کار را هیچ زمان
  • paya paya

 

 

قصه‌ها، داستان انسان‌ها و اقوام و پدیده‌هاست و همه آن چیزی را منعکس می‌کنند که در دنیای آدمی به طور ذهنی و عینی می‌گذرد. در قصه‌گویی، قصه‌گو با بیان احساسات شخصیت‌های قصه و تصویر فضاهای آن حس‌های کودک و نوجوان را به کار و تجربه می‌آورد. وقتی کودک در معرض قصه‌ای مثل “دیگ مسی” قرار می‌گیرد، شوری نمک دریا را حس می‌کند و بعد از این با درک تازه‌ای از این حس آن را به‌کار می‌گیرد و چه بسا در فعالیت ادبی او نیز تاثیرگذار باشد. دقیقا این همان نقطه‌ای است که مورد توجه فعالیت ادبی نیز هست. در مرحله اولیه تربیت ادبی “تقویت و پرورش حواس” هدف کلی مورد نظر فعالیت ادبی است که در پی آن به کارگیری بهتر حواس پنج‌گانه، توجه بیشتر به محیط اطراف و دریافت‌های تازه از پدیده‌ها و محیط توسط اعضاء مد نظر است(عطاءالهی،۱۳۸۴).

 

 

اجرای موفقیت آمیز یک برنامه قصه گویی نیاز به شرایط زمانی و مکانی مناسب دارد. بسیاری از قصه گوها

 

معتقدند که زمان قصه گویی زمان خاصی برای شادی، رها بودن از قیود و لذت بردن از یک تجربه منحصر به فرد است و بهتر خواهد بود اگر غیر رسمی و ظاهراً بدونه برنامه ریزی قبلی است انجام شود. گاهی اوقات که بچه ها در گردشهای دسته جمعی یا اردوهای علمی – تفریحی شرکت می کنند یا در کتابخانه های کودکان و نوجوانان گرد هم می آیند، بعضی خبرها، صداها و حوادث تازه می تواند بهانه و نقطه عطفی برای شروع یک قصه باشد. در مورد مکان و محیط قصه گویی باید تاکید کنیم که به جز محیط گرم خانواده

 

 

که برای کودک، آشنا و مأنوس است، هر چه محیط قصه گویی تازگی و تنوع بیشتری داشته باشد، بهتر است و البته منظور از تنوع، عجیب و غریب بودن یا صرف هزینه وقت بسیار نیست. در خصوص وضعیت نشستن شنوندگان که خود، عامل مهمی برای فراهم آوردن محیط مناسب قصه گویی به شمار می رود باید  دو نکته رادر نظر داشت، یکی این که صدای قصه گو به راحتی شنیده شود، دیگر این که مشاهده او بدونه

 

تلاش زیاد ممکن باشد. بنابراین باید گفت مناسب ترین راه، قرار گرفتن شنوندگان به صورت نیم دایره در برابر قصه گو و در فاصله ای نزدیک است. نشستن در چنین وضعیتی به مخاطبان فرصت می دهد که در لذت حاصل از تجربه قصه گویی شریک و سهیم شوند. مدت نقل قصه به شرایط سنی شنوندگان و نوع قصه بستگی دارد اما به طور کلی در مورد کودکان خردسال باید گفت این زمان می تواند بین ۸ تا ۱۵ دقیقه باشد و برای نوجوانان و بچه های بزرگتر می توان این مدت را افزایش داد(مهاجری،۱۳۸۸،ص ۱۴۹-۱۵۰).

 

 

 

۱۰-۲-۲- روش های مختلف برای شروع داستان:

 

با کودکان در مورد مورد تجربیاتی که در مورد موضوع اصلی داستان دارند صحبت کنید. داستان را با یک مقدمه واضح و روشن شروع کنید مثلاً: می خواهم داستانی درباره یک گربه سفید کوچلو برایتان تعریف کنم

 

سپس چنین شروع کنید ((گربه سفید کوچلو)). بدونه هر گونه مقدمه و زمینه چینی مستقیماً با خط اول داستان شروع کنید و یا با ((جمله یکی بود یکی نبود)) تا زمانی که حواس تمام آنها کاملاً جمع نشده و ساکت نشده اند داستان را شروع کنید مگر اینکه اطمینان داشته باشید که به محض شروع کردن داستان آنها ساکت خواهند شد.

 

حالات شما: داستان رابه شیوه خود و طبیعی تعریف کنید. گریس هالورث قصه گو هند شرقی که شخصیت کاملاً شناخته شده ای است از این روش استفاده می کرد. دنسان ویلیام سان قصه گوی اسکاتلندی زمانی که قصه ای تعریف می کرد گفته هایش پر از طنز و خنده بود. من پیشنهاد می دهم که به روشی عمل کنید که

 

خودتان را در آن توانا می دانید و به نحو احسن می توانید از آن استفاده کنید. اگر می خواهید شنودگان از شنیدن قصه لذت ببرند و از شما خشنود باشند، باید با هر ویژگی که دارید خودتان و شنوندگان را با داستان همراه سازید.

 

صدای شما: صدای انسان به طور ذاتی متنوع است: بلند، آهنگین، موزون، ملایم، نرم، تیز و همراه مکث.

 

استفاده از انواع آنها بستگی به داستان، شخصیت قصه گو و شنوندگان دارد. استفاده بیش از حد از هریک از این حالات در غالب موارد نابجا خواهد بود. از طرفی دیگر بیشتر مردم از این استعداد خوب ذاتی به اندازه کافی استفاده نمی کنند و بیشتر از یک ریتم برای حرف زدن برخوردار هستند در جائیکه می توانید به راحتی نفس بکشید بدونه اینکه حتی کمی قوز کرده و خمیده باشید، بنشینید یا بایستید. نفس خود را، تا ما را بشنوند. زمانیکه می خواهید صحبت کنید به نفس زدن نیفتد. به اندازه کافی با صدای بلند صحبت کنید تا بچه ها یی که عقب نشستند بتوانند به راحتی صدای شما را بشنوند. مکث کردن یکی از تأثیر گذارترین روشها در جذب کردن قصه گویی و خواندن داستان است شنوندگان مجبور می شوند که کاملاٌ در جریان باشند وسعی می کنند گفته های بعدی شما را پیش بینی کنند. این نحو بیان، یکی از روش های بسیار رایج در

 

تعریف داستا نهای غم انگیز است که می توان از آن در لحظات حساس استفاده کرد(رایت،۱۹۵۸،ص۳۹-۴۰).

 

 

 

۱۱-۲-۲- چهره و حرکات قصه گو

 

به طور کلی رفتار، به ویژه چهره ی قصه گوی خوب کمک بسیار مؤثری به شنونده می کند. شنونده ضمن این که به کلمه هایی که به تصاویر داستان جان می بخشد توجه دارد، در تمام مدت به قصه گو نیز چشم می دوزد. چهرۀ قصه گو اغلب آیینۀ تمام نمای آن قصه است و به آن چه شنونده می شنود، جان می بخشد. قصه گوی خوب باید چهره ای قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند، ترس و بیم و سایر عواطف را

 

نشان دهد و بر تأثیر قصه گویی بیفزاید. حالات چهره باید منطبق بر حالت های داستان باشد و هرگز نباید به کاریکاتور تبدیل شود مگر آن که داستان چنین ایجاب کند. حرکات باید طبیعی باشد، نه برنامه ریزی شده به جای اداها و حالت های اضافه و تمرین شده ای که معمولاً درگذشته به عنوان فن بیان آموخته می شد، باید حرکت ها خود انگیخته باشد تا به تأثیر قصه بیفزاید. در هر حال، در یک قصه گویی موفق، چهره

 

چیزی است که می تواند در بیان بهتر قصه، به قصه گو کمک کند، ولی نباید بیش از سایر جنبه های این هنر

 

به آن توجه کرد(همتی،۱۳۸۸،،ص۱۰۱).

 

 

 

 

 

 

 

 

  • paya paya

دانلود پایان نامه درباره چگونه قصه بگوییم :

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۵ ب.ظ

چگونه قصه بگوییم :

 

قصه گفتن در محیط خانه و خانواده، ساده تر از قصه گویی در محیط ها یا جمع های بزرگتر است. مهم ترین عامل موفقیت در کار قصه گویی این است که قصه گو به صورتی طبیعی قصه بگوید، به طوری که

 

شنوندگان فکر کنند که او قصه را با بهره گیری از تخیلات و تصورات و تجربیات خودش می گوید، نه بر

 

اساس آنچه که خوانده یا شنیده است. البته ایجاد چنین تصوری در ذهن شنوندگان، کار ساده ای نیست. بهتر است خاطراتی را که در دوران کودکی در شما احساس عمیقی به وجود آورده اند، به یاد بیاورید و دربارۀ آنها فکر کنید، آن خاطرات را چند بار در ذهن خود مرور کنید، بعد سعی کنید آنچه را که در ذهن مرور کرده اید، با جملاتی گویا و رسا بیان کنید. سعی کنید همان چیزی را که احساس می کنید به زبان بیاورید. در مرحله اول بهتر است قصه را برای کسی که با او احساس راحتی می کنید، بیان کنید. در این مرحله زیاد نگران این مسئله نباشید که جملات و عبارات خود را به صورتی درست و کامل بگویید، اما دراین راه سعی داشته باشید بعد از اینکه خاطرۀ خود را گفتید، سعی کنید آنچه را فراموش کرده اید، به خاطر آورید. بار دیگر با رعایت بیان آنچه در مرحله اول فراموش کرده بودید، خاطرۀ خود را برای کس یا کسان دیگری بیان کنید. روی واکنش های شنوندگانتان حساسیت به خرج بدهید و همیشه از خودتانبپرسید آیا در بیان آنچه در ذهنتان بوده است، موفق شده اید یا نه بیان تجربیات و خاطرات شخصی، یکی از بهترین روشه ای ممکن برای تمرین قصه گویی است. اولین قصه هایی که می گویید، ممکن است در شما و شنوندگانتان تاثیر لازم و مورد انتظار را نگذارد نباید ناامید شوید. بار دیگر همان قصه ها را برای دیگران تعریف کنید خواهید دید که به نتایج بهتری دست خواهد یافت با تکرار داستان هایی که از قبل گفته اید به ریزه کاری ها و نکته های تازه ای خواهید رسید که شما را در بهتر گفتن قصه های دیگر یاری خواهدکرد(پلویسکی،۱۳۸۵).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

 

 

۱۴-۲-۲- مهمترین وظایف گفتار در قصه:

 

سخنانی که در یک قصه توسط شخصیت های آن قصه به صورت گفتگو با یکدیگر و یا به صورت درد دل و راز و نیاز بیان می شوند. گفتار در یک قصه ابزاری است برای انتقال اطلاعات مربوط به همه ای عناصر

 

قصه، به خصوص شخصیت ها و موضوع و چگونگی روند ماجرا که به طور غیر مستقیم توسط خود شخصیت ها به مخاطب داده می شود. بله، بیان چگونگی اندیشه ها، احساس ها و نوع اعمال و تصمیمهایی

 

که یک شخصیت متقابل مطرح می شود، در ظاهر برای شنیدن او است؛ در واقع برای اطلاعات دهی به مخاطب نیز می باشد.- اطلاعات دهی درباره شخصیت های قصه و وضعیت و موقعیت آن ها به شخصیت های دیگر(به طور مستقیم).- اطلاعات دهی درباره شخصیت های قصه و چگونگی وضعیت و موقعیت آن ها به  مخاطب (به طور غیر مستقیم).- اطلاعات دهی درباره موضوع، ماجرا و رویدادهای قصه به شخصیت های قصه (به طور مستقیم وغیر مستقیم) و به مخاطب (به طور غیر مستقیم).- اطلاعات دهی از زمان و مکان رویدادهای قصه به شخصیت های قصه و مخاطب.- پیش برندگی روند موضوعی و ماجرایی قصه(همتی،۱۳۸۸،ص۹۸).

 

  • paya paya

راه های کسب مهارت بیشتر در قصه گویی:

 

یک قصه گو علاوه بر داشتن خصوصیاتی از قبیل: حافظه قوی صدای خوش طنین و رسا، عدم لکنت زبان و تیکه کلام، عدم حرکات تکراری اندام ها، نگاه نافذ وگویا، حوصله و ذوق سرشار، هوشمندی و تجربه، به منظور موفقیت بیشتر در کار خود می یابد به موارد و عوامل زیر توجه داشته باشد: هنرگوش دادن: از آن جا که قصه گویی، هنری شفاهی است، بهترین روش یادگیری داستان های جدید یا شیوه های تازه ای نقل داستانه ای کهن، شنیدن است و بس. قصه گوی تازه کار بیشتر باید به روش ها و شگردهای مؤثر قصه

 

گویان ماهر مثل مکثها، حرکات و اشاره ها، جمله بندیها و غیره توجه کند.

 

قصه گویی در خانه: یکی از بهترین مکانهای قصه گویی، خانه و خانواده است و نقل قصه ها توسط والدین طفل، تأثیر بسیار در رشد و تأمین نیازهای عاطفی – روانی او دارد. قصه گویی در محیط خانه و خانواده، به دلیل وجود صمیمیت و ارتباط عاطفی بیشتر میان قصه گو و مخاطبین، از قصه گویی در محیط

 

های رسمی بزرگتر ساده تر است و قصه گو می تواند مطالب خود را به صورتی طبیعی و با عبارات ساده و روان نقل کند تا بدان حد که شنوندگان تصور کنند که او، قصه را با بهره گیری از تخیلات، تصورات و تجربه خودش می گوید. همچنین خواندن قصه ها با صدای بلند باعث می شود که گنجینه لغات ذهنی قصه گو افزایش یابد.

 

صدای قصه گو: قصه گویی باید با صدای آرام انجام شود و نیازی به صداهای بلند و فریاد زدن نیست.

 

گفتن قصه: گفتن قصه زمانی مؤثر خواهد بود که قصه گو به آن قصه وکار وهنرخودش، عشق بورزد  وبه فضا های داستان، آشنایی کامل داشته باشد.

 

لحن: درمواردی که فاصله سنی میان قصه گو و شنوندگانش زیاد است، لحن بیان او نباید به گونه ای باشد

 

که برتری وی را نسبت به مخا طبهایش  نشان دهد(نانسی ملون،۱۹۹۲،ص۱۷۴).

 

 

 

۱۶-۲-۲- تفاوت قصه امروز بادیروز:

 

قصه‌گویی قدیمی‌ترین شکل ادبیات است. از هزاران سال پیش از آن‌که صنعت چاپ و خواندن و نوشتن به صورت پدیده‌های همه‌گیر فرهنگی درآید تاکنون ادبیات شفاهی به شکل قصه‌گویی رواج داشته است. (چمبرز،۱۳۸۵). کودک امروز ایران با کودک دوره های قبل تفاوت چشمگیری یافته است. امروز کودکان بیشتر از هروقت دیگری از مسائل پیرامون خود آگاه بوده همپای بزرگترها در دهکده جهانی غوطه ورند. گسترش فناوریهای اطلاعاتی و در دسترس بودن انواع ابزارهای دسترسی به اطلاعات هم چون رایانه و اینترنت وغیره…، کودکان را با انبوهی از قصه های جوامع وگوناگون آشنا می سازد که برای آنها ترجمه می شوند. البته از جنبه مثبت و سازندۀ این قضیه نیز نباید گذشت. آشنا ساختن کودکان با فرهنگ و آداب و رسوم ملل مختلف در قالب قصه و داستان امری پسندیده بوده و می توان گفت یکی از دغدغه های متولیان امر و افراد درگیر در حوزه آموزش کودکان می باشد. اما نباید از نفوذ زیرکانه برخی آثار مخرب غربی غافل

 

 

بود. آثاری که کودکان جامعه امروز ایران را بیش از هر زمان دیگری مجذوب و شیفته خود ساخته و به الگوهای اخلاقی آنها تبدیل شده است. کودکان با مقایسه آثار غیر ایرانی با آثار داخلی، تازگی در محتوا و قصه های متناسب با دوره و زمانه خود را می بینند و قاعدتاً بیشتر جذب این گونه قصه ها می شوند. باید این نکته نیز اشاره کرد که تلاش برخی نویسندگان و قصه پردازان ایرانی در تولید قصه ها ی نابو تازه ستودنی است اما کافی نیست. و برای مبارزه با چنین شرایطی به خیزش اساسی و بنیادی نیازمندیم. تلاش قصه پردازان کشور مان بایستی در جهت تازه تر کردن و بکر کردن مفاهیم وموضوعات قصه های امروزی باشد.قصه‌هایی که از بطن جامعه کنونی برخاسته و قهرمانان آن از دوره وعصر خودمان باشند. پرواضح است که جذابیت و سرعت و هیجان از شاخصه های اساسی در قصه پردازی است و کودکان به همان اندازه ی سرعت پیشرفت اطرافشان از سرعت و هیجان جاری در قصه لذت می برند. کودکان کتابهایی را دوست دارند که بتوانند آن را بفهمند و کاملاً هضمش کنند. موضوع ومطلب از زندگانی خود آنها گرفته شده باشد و چون حیوانات را دوست دارند کتابهایی که درباره حیوانات است برایشان جالب می آید. کودکان عاشق حادثه جویی اند(محمدی و قائینی،۱۳۸۸).

 

  • paya paya

علل پیدایش و دلایل نیاز به قصه گویی:

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۴ ب.ظ

علل پیدایش و دلایل نیاز به قصه گویی:

 

قصه گویی در پیش برد برنامه آموزشی مدرسه و غنای آموزش زیبا شناسی به کودکان نقشی مؤثر دارد. کاربرد هنر قصه گویی در پیشرفت و گسترش قوه خلاقیت و ابتکار کودکان بسیار مهم و قابل توجه است.

 

کودکانی که با گوش دادن به قصه های گفته شده توسط بزرگترهایشان تشویق شده اند، اغلب در خردسالی قصه های فوق العاده زیبا با نکاتی ظریف و عمیق خلق خواهند کرد. کودکانی که در دوره پیش از دبستان به قصه ها گوش داده اند و از آنها لذت برده اند پس از با سواد شدن، علاقه بیشتری به مطالعه نشان می دهند. زیرا وقتی کودکی کلمه ای را بشنود و معنای آن را بفهمد، بعدها همان کلمه را آسانتر خواهد خواند و

 

مطالعه برای او امری آسان و راحت خواهد شد. به علاوه تجربه های لذت بخش کودک در گوش دادن به قصه ها از زبان مادر یا مربی خود شنیده است، انگیزه مطالعه او افزایش می دهد(مهاجری،۱۳۷۳). آموزش مبتنی بر قصّه در قالبی مأنوس و غیرتهدید کننده باعث افزایش آگاهی و بینش کودک می شود، چرا که کودک خودش و مسائل زندگی اش را در روایت دیگران مشاهده کرده و درک بهتری از خود و مشکلاتش و راه های مقابله با آنها و راه حل های جایگزین پیدا می کند(صاحبی،۱۳۸۹). هر قصه‌ای ماجرایی را دنبال می‌کند و این ماجرا مخاطب را با فراز و فرود و ابهاماتی مواجه می‌کند همین نکته حس کنجکاوی کودک را برای پیش بینی و گره‌گشایی ماجرا برمی‌انگیزد و او را سرگرم می‌کند و درعین‌حال تخیل او را پرورش می‌دهد. و این چنین است که داستان میدان خیال کودکان را گسترش می‌دهد و موجب پرورش ذهن و هوشیاری آنان می‌شود(ناظمی،۱۳۸۵).

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

حیطه وسیع تخیل بخش مهمی از کلاس ادبی را می‌سازد. این بخش از کار با اهدافی نظیر: « وارد کردن اعضا به فضاهای نامتعارف و انگیزه عمل بیشتر برای شکستن قالب‌های کلیشه‌ای، تجربه فضاهای ذهنی تازه در خیال‌پردازی، وسعت دادن به دامنه سوژه‌ها برای خیال‌پردازی، پیدا کردن ارتباط‌های تازه بین چیزهایی که به نظر بی‌ارتباط هستند و یا ارتباط معمولی دارند و گذاشتن اعضا در یک موقعیت تازه و جذاب به‌ خصوص چیزهایی که مورد علاقه بچه‌هاست، انجام می شود.»(عطاءالهی،۱۳۸۴).

 

۱۱۹-۲-۲- چند کارکرد قصه گویی:

 

شنیدن: قصه توانایی شنیدن را در انسان پرورش می دهد. درست است که صدا به گوش همه می رسد، اما همه نمی شنوند. همان طور که همه نگاه می کنند، اما نمی بینند. دیدن شنیدن نیاز به تمرین دارند و قصه گویی یکی از این را ه های پروراندن گوش است.

 

گفتن: زبان که دستاورد بزرگ انسان هاست، با شنیدن آغاز می شود. زبا ن شناسان می گویند افراد انسان به

 

وسیله علایم با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و این علایم در درجه اول گوش دهانی هستند. پیدایش گفتار در انسان به پانصد هزار سال تا یک میلیون سال پیش می رسد صحبت کردن فعالیتی است که ما در اوان کودکی، از دو سالگی به بعد، یاد می گیریم. برای هر انسان طبیعی، گفتار عبارت است از دسته ای عادت که

 

او در روابط روزمره خود با اطرافیانش به کار می بندد. وقتی کودک به سن شش سالگی می رسد، ساختمان و نظام گفتار در او شکل گرفته است. بعدها در مدرسه زبان نوشتن و خواندن را به او می آموزند. اگر بپذیریم که یک کودک شش ساله الگوی دستوری و صداهای اساسی زبان خود را آن طور که در تمام  عمر به کار خواهد برد، یاد گرفته است، آن گاه می توانیم به اهمیت قصه گویی شفاهی برای کودکان پی ببریم.

 

خواندن: قصه گویی کودکان را به طرف کتاب می کشاند و باعث ارتقاء قدرت درک می شود. به خصوص

 

وقتی کودک کتابی را می خواند که قصه اش را می داند، هم ذهن خود را نظم می دهد، هم حا فظه اش را می پرورد و هم تصاویر و مفاهیم را بدونه درنگ می فهمد. از این جهت قصه گویی کارکردهای مختلفی را به طور همزمان دارد که یکی هم افزودن بر گنجینه واژگان و تسهیل تفکر است. جزء آ نچه گفته شد قصه گویی آیینی زنده است و همه کارکردهای آیین زنده را دارد از جمله ارتباطی که بین گوینده و مخاطب و

 

بین گروه مخاطبان برقرار می کند. این ارتباط می تواند آرامش بخش و سازنده باشد مثل وقتی که مادری برای کودکش قصه می گوید؛ می تواند احساسات بشری را تلطیف کند،

  • paya paya

مخاطبان برنامه قصه گویی:

 

به جز مواردی که قصه از رادیو و تلویزیون پخش می شود، در سایر اوقات قصه گو و شنوندگان رو در روی یکدیگر قرار دارند و در این صورت هر قدر تعداد مخاطبها کمتر باشد، قصه گویی راحت تر و مؤثرتر انجام خواهد شد. قصه گو باید این امکان را داشته باشد که به چشم و چهره مخاطب هایش دیده بدوزد و از حالتهای آنان برای بیان مؤثرتر قصه کمک بگیرد. همچنین شنوندگان باید این مجال را داشته باشند که با دقت و نگریستن در حرکات و تغیرات چهره قصه گو، حالتهای غم، شادی و هیجان برخاسته از قصه را که در چهره او به نمایش گذارده شده، بهتر درک کنند. به طور کلی، تعداد مخاطب ها نسبت به نوع قصه، قدرت و جاذبه کلام قصه گو و فضای قصه گویی متغیر است اما شاید بتوان تعداد مناسب مخاطبها را بین ۵ و ۳۵  نفر دانست. ارتباط عاطفی قصه گو با شنوندگان در تاثیر و پذیرش سخن وی نقشی تعیین کننده دارد، ارتباط عاطفی قصه گو با شنوندگانش در تاثیر و پذیرش سخن وی نقشی تعیین کننده دارد، بنابراین پدرها و مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها که انس و الفت دیرین با کودکانشان دارند و صدا و چهره شان برای آنها آشناست، می توانند بهترین قصه گو ها باشند. درمرتبه دوم، آموزگاران، مربیان و کتابداران قرار می گیرند که بیش از دیگران، با کودکان و نوجوانان آشنایی و روابط صمیمانه دارند. اهمیت دیگر سنخیت و همسانی گروه مخاطبان از جهت ویژگیهای روحی و فرهنگی، گنجینه لغات و دانستنی های پایه، نیازها و مسائل خاص کودکان و نوجوانان است و از آنجا که خصوصیات فوق در مقاطع سنی و جغرافیایی مختلف، متفاوت خواهد بود بهتر است تا جایی که امکان دارد، مخاطبهای قصه یک دست باشند(مهاجری،۱۳۸۸،ص۱۴۷-۱۴۸).

 

 

 

 

۲۱-۲-۲- قصه گویی در کلاس درس:

 

قصه گویی همچون نمایش خلاق ابزار تواناسازی دانش آموزان در کلاس درس، ابزاری لذت بخش برای

 

تمرین شنیدن و گفتن ونیز ابزاری برای آموزش مفاهیم، برای بر انگیختن علاقه به مطالعه و تحقیق، برای تأکید بر یکه بودن تخیل هر انسان و ابزاری برای توانایی ذهنی معنا ساختن و توانایی ذهنی پیگیری رویداد های داستان است. به یک کلام قصه گویی ابزار آزادی است، چون کودکی که بتواند اندیشه ها و احساسات خود را به زبانی فصیح ابراز کند، کودک مختاری است. با  قصه ها می توان شیوهای گوناگون استفاده از زبان از جمله دستور العمل های آموزشی، روش ها، رمز و رازها، معما ها، هشدارها، پرسش ها و توضیحات را نشان داد. آنچه قصه گویی را به هنر تبدیل می کند، تخیل خلاق آن است و تخیل موجود زبان است. زبانی که محمل دانش و فرهنگ و معرفت انسان است(آقا عباسی،۱۳۸۸،ص۱۸۶). جانسون(۲۰۰۷) بر این باور است که قصه گویی ابزاری نیرومند برای کمک به کودکان جهت درک احساسات و رفتارشان است و به آنها یاری می رساند تا احساسات انتزاعی خود را به صورتی عینی درک کنند.

 

  • paya paya

نکته هایی برای قصه گویی در کلاس درس:                       

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

وقت معین برای قصه: برای جدی گرفتن قصه باید آن را در برنامۀ درسی گنجاند.

 

آزادی: شرکت در برنامۀ قصه گویی داوطلبانه است. اجباری نیست که همه قصه بگویند همچنین محدودیتی در انتخاب قصه نیست فضای کلاس قصه گویی در عین جدی بودن رسمی و تصنعی نیست و آزادی در آن موج می زند.

 

سادگی: پیچیدگی گاهی بر سردر گمی می افزاید و سادگی زمینۀ تخیل خلاق است. غرابت نیز از جمله پیچیدگیهای هاست قصه نباید  اهداف مبهمی را دنبال کند و بیش از حد نامأنوس و غیر قابل در ک باشد بلکه بهتر است ساده و در محدودۀ فرهنگ زادگاه کودک باشد.

 

 

استفاده از فن یوورش فکری: در قصه گویی های خلاق که قصه با مشارکت دانش آموزان به طور فی البداهه شکل می گیرد، هیچ راه حل و پیشنهادی را نباید نادیده گرفت و بدتر از آن کوچک شمرد و تحقیر

 

کرد. باید به بچه ها جرأت فرصت و میدان داد. در جلسه های یورش فکری در هر زمینه ای از جمله قصه گویی همه باید بتوانند اولین را که  به نظرشان می آید، بگویند و از تمسخر و انتقاد نهراسند. در شرکت های تولیدی حتی اگر در میان انبوهی از طرح های ارائه شده، تعداد اندکی هم به خط تولید برسند، جبران وقت و هزینه خواهد شد این فن انگیزۀ مشارکت و تمنای فعالیت را دامن می زند.

 

فرصت مشارکت مساوی: همه حق دارند که به یک نسبت از فرصت مشارکت برخوردار باشند همه باید بتوانند پیشنهادها و تحلیل های خود را ارائه دهند به همین دلیل گاهی لازم است که به جای گفتن، به دلیل

 

کمبود وقت آن ها را بنویسد

 

جو غیر رقابتی: بازی قصه ها به هیج وجه قرار نیست یک بازی رقابتی باشد و گرنه همۀ فایده پرورشی خود را از دست می دهد(آقا عباسی،۱۳۸۸،ص۱۸۷).

 

 

 

۲۳-۲-۲- قصه گویی همراه با بازیگران:

 

قصه گویی که برای کودکان پیش دبستانی و دبستانی قصه می گوید، می تواند بعضی اوقات از خود بچه ها

 

در اجرای نقشها کمک بگیرد. تحقیقات روانشناسی نشان می دهد که کودک وقتی داستان را می خواند، علاقه مند است خود را با خصایص قهرمانان آن داستان، همانند کند. در بازیهای نمایش، کودک تجربه شخصی دیگری رابه صورت زنده تعبیر و تفسیر می کند زیرا وقتی این بچه های خردسال نمایش می دهند،

 

خود را با همان شخص یا حیوان احساس می کنند. تأثیرات آموزشی و تربیتی اجرای قصه توسط کودک به اختصار عبارت است از:

 

  1. ارتباط کودک با مضامین قصه، برقراری عاطفی با شخصیت های آن و تأثیر پذیری از حالات و رفتارها به ویژه در موضع اجرا درکی عمیق تر و رابطه ای کامل تر با این
  • paya paya

Cryptography Entrepreneurs Centralbanks Symbol

                

Mortgagefraud HMTreasury Venturecapital Ethereum MXC 価格 ( MXC )

Contagion PieterWuille Relativevalue What Is a DAO? Gas Price Metatransaction John Adler BitcoinETF Deflation Token Swap 1hr Accounting Token SHIB CAD Requests jackmallers AdairTurner

The MBOX Token SaudiArabia CaitlinLong Winding Down How-to Guides arkinvestmentmanagment Basisrisk Algorithmics FTSE100

JayClayton Raiden Network HI Price ( HI ) Exchanges Mining Rewards BitcoinMiner ConsenSys Ledger ALGO EUR Basistrading Digitalassets International Protiviti

Blockchain SpeedyTrial Giá NEM ( XEM ) Composable Token BTC CNY ETH USD IceClearCredit MartyBent BitcoinATM Fueloil DBSBank Crypto Casey Regulation ManGroup

Conferences BGCPartners Pricerisk California Mining Rig

Tier1capital ETH NZD Metatransaction ErisExchange Swedbank Relativevalue Keylogger

Euroclear Investmentbanks

SLP GBP Lido Finance Unchainedcapital Terrorism What Is Web 3.0? SKILL CHF ERC-721 Secure Element LTC ZAR Venture Capital MonetaryPolicy SHIB BCH SouthAfrica

RiskMetrics Recession Investing XMR RUB Cryptoasset GoldmanSachs Relativevalue

SLP PHP Spot Trading

FTSERussell

آلیاژ های پلیمری مفهوم اعتماد اجتماعی دعوی تصرف عدوانی مقدار مدعی به افزایش محافظه کاری سود بازارگرایی حقوق موضوعه ایران ارزیابی مالی غیرسندرمی

تاپسیس تفکر انتقادی عدم تقارن زمانی سود اسید پاشی حقوق بین الملل محیط زیست چک تضمین شده

آموزش گروهی فرهنگ اشتغال بانوان رادیولوژی سیستم دسته‌بند فازی کانون بانکها ضابطان دادگستری کمبود توجه

مسئولیت اجتماعی فریقین از هم گسیختگی خانوادگی نشانگان روانشناختی منابع سازمان روان شناسی تمرین مقاومتی

جو سازمانی سیاست جنائی تقویت روحیه کارآفرینی تغییر جنسیت بیزین دینامیک چرخش اجباری یاد داری اختلال سلو پروانه کسب چرخه عمر شرکت­ها والدین معتاد شرط صفت مصارف روستایی تجارت الکترونیکی ارزش کالا جنس مخالف عروق کرونری ورشکستگی مالی

خلاقیت کارکنان دانش بومی Fair Ness توسعه انسانی معیارهای ریسک نقدینگی توسعه سیاسی برائت از جرایم اراضی بایر مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی صادرات مصنوعات بازار‌گرائی دلالت های اخلاق نوسانات سود شرکت ها جبران خسارت ناشی از جرم قاعده احسان جریانات نقدی سب رهبری کشف دانش افزوده اقتصادی نرخ موثر مالیات سند رسمی مالکیت ضریب واکنش سود کیفر حبس رسالت مطبوعات اجتماع مدار هالت وینترز محل سکونت تحقیق رشته کامپیوتر ریزماهواره ادراک زمان مدیریت پروژه قوانین حضانت قوانین فعلی بافت های شهری

یکپارچه سازی اعتماد فعل زیانبار

تعقیب اثر بخشی مدارس آزادی عمل مدل EFQM تقوای خدمت تحلیل رفتار خرید مشتری رافع وصف متخلفانه AHP- TOPSIS مدت عده طلاق

مسئولیت کیفری غذادهی مجدد نیازمندی‌های عملیاتی نادر خاکی جرایم خانوادگی بهره هوشی پرچم رسمی ایران روش TOPSIS عملکرد سازمانهای خصوصی

ژن هورمون خالص دارایی منابع زغال سنگ مزایده ژیروسکوپ علل عدم توسعه بیمه های اشخاص صادق هدایت زنان شاغل

نظریه عقل عملیات مالی درشت دانه