نظریه شناخت گرایی//پایان نامه پیشرفت تحصیلی دانشآموزان
- مراحل تدریس مستقیم را به شرح زیر تعیین کردهاند.
الف – مرور و ارزیابی کار پیشین موضوع تدریس شده
ب- ارائه مواد آموزشی یا مطالب درسی در واحدهای کوچک (جزءبهجزء)
ج- فراهمسازی امکان تمرین راهنمایی شده
د- اخذ بازخورد و تصحیح
هـ – نظارت برای انجام کار به حالت مستقل
و – مرور مفاهیم در هر هفته یا در هرماه
اگرچه تدریس مستقیم موردانتقاد بسیاری از صاحبنظران قرارگرفته است، ولی در برخی از پژوهشها، نشان دادهشده است که تدریس مستقیم باعث انتقال و تعمیم سازی به سطوح بالای تفکر چون حل مسئله میشود.
- آموزش برنامهای[1] یکی دیگر از کاربردهای مهم اصول رفتارگرایی در تدریس است. اگر از رایانه برای تدریس موضوع درسی خاص استفاده شود و در این برنامه، مراحل آموزش، به حالت گامبهگام و همراه با تقویت فوری و آنی برای واکنشها و پاسخهای صحیح طراحی شود، درواقع از آموزش برنامهای استفادهشده است. ا
- شاید یکی از رایجترین کاربرد آموزشی اصول رفتارگرایی، در چگونگی استفاده از آنها در مدیریت کلاس باشد؛ زیرا که با فرایند اصلاح رفتار بهخوبی میتوان از اصول رفتارگرایی در مدیریت کلاس، جهت برقرار نظم و انضباط و تصحیح رفتار استفاده کند. (فتحی آذر، 1382 :50 تا 53)
- نظریه شناخت گرایی
نظریه شناختی شامل نظریههای گشالت، پیاژه، برونر، آزوبل، علوم و غیره است. صاحبان نظریه شناختی یادگیری را ناشی از شناخت، ادراک[2] و بصیرت[3] میدانند. از دیدگاه نظریهپردازان شناختی، یادگیریهای جدید فرد با ساختهای شناختی قبلی او تلفیق میشود. این عده بر این باورند که یادگیری یک جریان درونی دائم است. انسآنهمواره در طول حیات خود محیط را جستجو و روابط بین پدیدهها را کشف میکند و بر اساس این کشف، ساخت شناختی خود را گسترش میدهد. ازنظر پیروان نظریه شناختی، شاگردان موجوداتی فعال و کنجکاوند. به همین دلیل، به معلمان توصیه میشود که محیطهای آموزشی را بهگونهای سازماندهی کنند که شاگردان بتوانند به بصیرت و اکتشافات جدید دست یابند. (شعبانی،1371: 22 تا 23)
این نظریه بر فعالیتهای درونی ذهن از قبیل تفکر، یادآوری، خلق کردن و حل مسئله تأکید دارد. پرسشهای زیر در نظریه شناختی یادگیری بهطور فراوان مطرح میشوند:
شاگردان (دانشآموزان) چگونه یاد میگیرند؟ چگونه به یاد میآورند؟(عبداللهی، 1387: 13)
توانایی شناختی را به ازدو بخش تقسیم تشکیل شده است. بخش اول مربوط به دانش شناخت است. این دانش، فرد را قادر میسازد تا به منابع شناخت آگاهی یابد و بتواند خود را با موقعیت موردنظر وفق دهد. اگر انسان از جریان و چگونگی انجام یک کار به حالت مؤثر و کارآمد آگاهی داشته باشد، بهاحتمالزیاد خواهد توانست گامهای مؤثری در آن راه بردارد. بخش دوم از توانایی فراشناختی، به فراگیرد اجرایی و تنظیم و سازماندهی ارتباط پیدا میکند که شامل طرحریزی، هدایت، کنترل، تجدیدنظر و ارزشیابی راهبردهای مورداستفاده در حین انجام یا پس از اتمام یک کار، میشود. (فتحی آذر، 1382، ص 24 تا 25)
پیاژه پژوهشهای خود را با توجه به موارد بالا به دورهها و مراحل رشد ذهنی اختصاص میدهد و رشد روانی را به چهار دوره به این قرار مشخص میسازد:
- حسی-حرکتی (تولد تا 2 سالگی)
- پیش از عملیات عینی (3 تا 7 سالگی)
- عملیات عینی (7 تا 11 سالگی)
- دوره عملیات صوری (13 تا 20 سالگی)
در هر یک از این دروهها ویژگیها و امکاناتی وجود دارند که با مفاهیم خاص تعیین گردیدهاند و معلمان و پرورشکاران موفق باید از آنها آگاهی داشته باشند، مانند مفاهیم نگهداشت توده، زن، حجم و عدد، یا یکسونگری، سووانگری، بازگشتپذیری و جابهجاپذیری همه مفاهیمی هستند که در دورهی عملیات عینی ظهور میکنند و هرکدام دارای معنا. کاربرد خاصی هستند. درواقع بدون آشنایی با ویژگیهای فکری و عقلی کودکان در هر دورهی سنی نمیتوان در پیشرفت تحصیلی شاگردان توفیق ارزندهای به دست آورد. در نظام پیاژه اساس یادگیری برداد و ستد فرد با محیط و دورهها و مراحل رشد استوار است (پارسا،1386: 280 تا 281)
[1]-Programmedinstruction
[2]-perception
[3]-insight
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
- ۹۸/۰۶/۱۰