تعریف یادگیری
تعریف یادگیری
هرگنهان[۱] و السون۲ ( ۱۹۹۷ ) گفته اند : یادگیری یکی از مهمترین زمینه ها در روان شناسی امروز و در عین حال یکی از مشکل ترین مفاهیم برای تعریف کردن است ( به نقل از سیف ، ۱۳۸۷ ) .
معروف ترین تعریفی که برای یادگیری ارائه شده ، عبارت است از : )) فرایند ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتاری که حاصل تجربه است )) . گانیه۳ یادگیری را تغییری می داند که در توانایی انسان ایجاد می شود و برای مدتی باقی می ماند و نمی توان آن را به سادگی به فرایندهای رشد و نمو نسبت داد ( سیف ، ۱۳۸۸ ) . گانیه بر فعالیت فرد یادگیرنده که منتج به یادگیری می شود تأکید دارد و می گوید وظیفه ی مربی فراهم آوردن شرایط مناسب برای افزایش احتمال کسب عملکرد خاص توسط یادگیرندگان است ( به نقل از بهرنگی ، ۱۳۸۰ ) . چنین تعریفی از یادگیری ، به معلمان نقش (( عامل تغییر )) می دهد . به دیگر سخن مربیان و معلمان مسئولیتی به عهده می گیرند که نتیجه ی آن ابتکار ، همکاری ، همیاری و سنجش است . نقش مدیریتی معلم که همراه با هدف باشد ، یادگیری را موفقیت آمیز خواهد کرد ( احدیان و آقا زاده ، ۱۳۷۸ ) .
۴ – ۹ – ۲ : اصول یادگیری
یادگیری تاکتیک ها و راهبردهای فراوانی را شامل می شود ، برخی اصول عمومی و مفید یادگیری عبارتند از : ( احدیان ، آقازاده ، ۱۳۷۸ ) .
- یادگیری یک فرایند طبیعی است و چیزی نیست که فقط در یک فضای آموزشی رسمی انجام شود .
- یادگیری هدفدار است و یک بازتاب نیست ، هدفی آگاهانه وجود دارد ، این انگیزه باید شناخته شود .
- فراگیران باید فعال باشند نه منفعل ، افراد در یک محیط گرم و مشارکتی بهتر یاد می گیرند .
- تکرار و تازگی حائز اهمیت است ، هر چه تکرار بیشتر صورت گیرد و هر چه عملکرد تازه تر باشد ، یادگیری عمیق تر خواهد شد . یادگیری مستلزم تمرین و ممارست است.
- افراد با یکدیگر متفاوت اند . آنچه تدارک دیده می شود ، باید برای افرادی با توانایی ها ، استعدادها و تجربه های متفاوت باشد .
- یادگیری باید خوشایند و لذت بخش باشد .
- افرادی که یادگیری را ارزشمند می دانند ، بهتر از کسانی یاد می گیرند که به ارزش آن پی نبردنند .
- یادگیری ناشی از فهم و درک ، کمتر فراموش می شود .
- تقویت توان و ارائه بازخورد ضروری است . اگر به افراد بازخورد ارائه نشود ، در یادگیری مسئولیتی نخواهند داشت .
- یادگیری ممکن است درست یا نادرست باشد . افراد عادات بد را نیز همانند عادات نیک فرا می گیرند .
۱۰ – ۲ : نظریه های آموزشی و یادگیری
هنگامی که در یک رشته ی علمی ، یافته های پژوهشی افزایش پیدا کرد و به کمک آنها قوانین متعددی تدوین گردید شرایط لازم برای تولید یک نظریه ی علمی فراهم است . یک علم برای آن که به یافته ها ، فرضیه های تأیید شده ، و قوانین علمی خود نظم دهد و از پراکندگی آنها جلوگیری کند و نیز مسیر پژوهش های آینده را در حوزه ی علمی خود مشخص نماید نیاز به نظریه دارد . یک نظریه علمی را حداقل دارای دو فایده می دانند : ۱ ) ترکیب یافتن تعداد زیادی مشاهده و ۲ ) راه گشایی برای پژوهش های بیشتر . جنبه دوم دسته بندی یا معنی دار کردن داده ها کارکرد اکتشافی نام دارد )) بنابراین نظریه سعی دارد قوانین مرتبط به هم را در یک رشته ی علمی ترکیب کند و قانون علمی کلی تری به دست دهد ( هرگنهان و السون ; به نقل سیف ، ۱۳۸۷ ) .
نظریه های یادگیری ، یک رشته واقعیت های معتبر و پذیرفته شده ای هستند که با اصول تجربی و منطقی وابستگی دارند و به توضیح عوامل و پدیده های یادگیری می پردازند . نظریه های یادگیری برای مشاهده رویدادهای محیطی ، چارچوبی را فراهم می آورند و به عنوان پل هایی میان پژوهش و تعلیم و تربیت به کار می روند . یافته های پژوهشی بدون نظریه ها چیزی بیش از مجموعه پراکنده ایی از داده ها و اطلاعات نخواهند بود . در واقع نظریه ها بازتابی از پدیده های محیطی به شمار می آیند و با فرضیه های جدید سر و کار پیدا می کنند که می توان به گونه ای تجربی به آزمایش آنها پرداخت ( پارسا ، ۱۳۷۸ ) .
مهمترین نظریه های یادگیری عبارتند از :
۱ – ۱۰– ۲ : نظریه های رفتارگرایی [۲]
الف ) نظریه ی بازتابی پاولف۲
در نظریه ی بازتابی پاولف ، مجاورت یک محرک با محرک دیگر و اختصاص پاسخ یکی از آنها به دیگری بر اثر تکرار ، یک دگرگونی پدید می آورد و موجب یادگیری می شود . به این جهت نظریه ی بازتابی را یادگیری محرک – محرک نیز نامیده اند . در این نظریه ، تقویت کننده ، محرک اصلی است که همراه محرک شرطی می آید و به دوام و استمرار رفتار اثر می بخشد . تعمیم محرک هنگامی نمودار می گردد که وقتی موجود زنده نسبت به شخصی ، شیئی یا امری شرطی شد نسبت به موارد مشابه هم همان پاسخ را می دهد . در صورتی که در تخصیص محرک در میان محرک های مشابه ، فقط به یکی از آنها ، نه به همه ، پاسخ داده می شود . پاولف در نظریه ی بازتابی خود به تفاوت های فردی آزمودنی ها پی برد که خود یک برداشت مهم تربیتی به شمار می آید . همچنین در این نظریه می توان با واکنش های هیجانی همچون علاقه مندی و بی علاقگی ، یا عشق و نفرت ، نگرش مثبت و منفی یا مساعد و نامساعد نسبت به معلّم ، تحصیل علم ؛ دانش و مواد درسی به وجود آورد ( پارسا ، ۱۳۷۸ ) .
۳- Gogne | ۱- Hergenhahn | |
۲- Olson |
۱- behaviorism | ||
۲- Pavlov |
- ۹۹/۰۹/۰۵